این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
ترجمه فارسی: در لبهی مرگ، در مسیری تاریک قدم میزد، اما در جستجوی نور بود. او نورهایی را که بر کوهها منعکس میشدند تفسیر میکرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █ شب بر جادهی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پردهای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوهها میگذشت، … Continue reading این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
Copy and paste this URL into your WordPress site to embed
Copy and paste this code into your site to embed