نور در برابر تاریکی. نیروهای آبی در برابر نیروهای قرمز. عدالت در برابر بی‌عدالتی. حقیقت در برابر تهمت.

نور در برابر تاریکی. نیروهای آبی در برابر نیروهای قرمز. عدالت در برابر بی‌عدالتی. حقیقت در برابر تهمت. █

او مرا خواهد یافت و به من ایمان خواهد آورد؛ زن باکره و شایسته به من ایمان خواهد آورد و با من ازدواج خواهد کرد، بدون اینکه به دنبال تأیید هیچ دین جعلی از مار باشد.

ماری که در ازای پول، ایده‌آل مردان شایسته را تحقیر کرد و علیه منافع واقعی آنها تهمت زد:

لاویان 21:13–15
«او زنی باکره را به همسری خواهد گرفت.
14 او بیوه یا مطلقه یا ناپاک یا فاحشه را نخواهد گرفت، بلکه از میان قوم خود زنی باکره را به همسری خواهد گرفت،
15 تا نسل خود را در میان قومش ناپاک نکند؛ زیرا من یَهُوَه هستم که او را مقدس می‌کنم.»

ماری که برای دفاع از سنت یونانی—مانند خوردن گوشت خوک—توجا پوشید و به پیام‌های جعل‌شده تکیه کرد:
سخن مار: «آیا خدا واقعاً گفت: ‘آن میوه (گوشت خوک) را نخور’؟ هیچ چیز از آنچه خدا آفریده بد نیست، اگر با شکرگزاری آن را دریافت کنی…»

ماری که علیه خدا تهمت زد، زیرا روم از کلام شایستگان دفاع نکرد، بلکه از مار که خود را به جای آن نشان می‌داد، دفاع کرد و گفت خدا همه را دوست دارد و بنابراین نجات در دوست داشتن دشمن است.
این مانند این است که بگوییم سم با کلمات از بین می‌رود یا خائن با رفتار خوب خائن نمی‌ماند.

اما عشق خدا انتخابی است:
ناحوم 1:2 «یَهُوَه خدایی حسود و انتقام‌جو است؛ یَهُوَه انتقام می‌گیرد و پر از خشم است؛ از دشمنانش انتقام می‌گیرد و خشم را برای دشمنانش نگه می‌دارد.»
ناحوم 1:7–8 «یَهُوَه نیکوست، قلعه‌ای در روز سختی؛ او کسانی را که به او پناه می‌برند می‌شناسد. اما با سیل ویرانگر، دشمنانش را نابود می‌کند و تاریکی دشمنانش را دنبال می‌کند.»

حفاظت الهی خدا تنها برای شایستگان محفوظ است:
مزامیر 5:11 «اما همه کسانی که به تو پناه می‌برند شادی کنند؛ برای همیشه فریاد شادمانی بزنند، زیرا تو از آنها دفاع می‌کنی.»

با این حال، مار پیام احمقانه‌ای فروخت: «خداوند شریران را به وسیله ایمان عادل می‌سازد» (رومیان 4:5).
حقیقت این است که مار از طریق رهبران دینی خود بخشش‌هایی را فروخت که هیچ ارزش واقعی ندارند، زیرا خدا هرگز ناعادل را عادل نمی‌سازد؛ خدا از خود متنفر نیست:
امثال 17:15 «کسی که شریر را عادل بداند و کسی که شایسته را محکوم کند، هر دو برای یَهُوَه نفرت‌انگیزند.»

پیامبران دروغین ناعادل که بخشش می‌فروختند و خود را مقدس نشان می‌دادند، سرنوشتشان رقم خورده است:
اشعیا 66:17 «کسانی که خود را در باغ‌ها مقدس و پاک می‌کنند، و دنبال‌کنندگان در میان آنها، کسانی که گوشت خوک و پلیدی و موش می‌خورند، همگی با هم نابود خواهند شد، می‌گوید یَهُوَه

اما شایستگان—آنها قطعاً نجات خواهند یافت:
مزامیر 5:11–12 «کسانی که نام تو را دوست دارند در تو شادی کنند. زیرا تو، ای یَهُوَه، شایسته را برکت می‌دهی؛ او را همچون سپری با لطف خود احاطه می‌کنی.»
مزامیر 5:4–6 «زیرا تو خدایی نیستی که از شرارت خوشحال شود؛ شرارت نمی‌تواند با تو ساکن شود. متکبران در حضور چشمان تو نخواهند بود؛ تو همه کسانی را که شرارت می‌کنند دشمن می‌داری. کسانی که دروغ می‌گویند را نابود می‌کنی؛ مرد خونریز و فریبکار را یَهُوَه تنفر می‌ورزد.»

امپراتوری که عادلین را کشت، عدالت را که آن‌ها از آن دفاع می‌کردند، نفرت داشت. هدفش جایگزینی پیام‌هایی بود که عدالت را ترویج می‌کردند با پیام‌هایی که بی‌عدالتی را ترویج می‌کنند. آیا به این هدف رسیدند؟ بله. امپراتوری روم دین‌های دروغین یا همسو ایجاد کرد که بر عدالت تمرکز نداشتند، بلکه بر مقامات سلسله‌مراتبی که هدفشان خاموش کردن حقیقت برای حفظ وجود خود بود، تمرکز داشتند و مانند شرکت‌های سودآور عمل می‌کردند. برای دادن ظاهر مشروعیت، این امپراتوری کتاب‌هایی پر از پیام‌های بی‌عدالتی تقدیس کرد، کتاب‌هایی که توسط ستمگران نوشته یا تحریف شده بودند، حتی بخش‌هایی از آن را اختراع کردند تا بعداً به نفع خود تفسیر شوند و آن‌ها را به دروغ به عادلین نسبت دادند. در اینجا ناعدالتی‌ای را نشان می‌دهیم که امپراتوری از آن دفاع کرده و همچنان دفاع می‌کند، زیرا این امپراتوری هنوز وجود دارد، حتی اگر انکار کند.

با توجه به اینکه معنی «افتراگر» شیطان است، اگر روم شهادت دروغ درباره عادلین داد، آیا این کلمات متناقض نیستند که آن را آشکار کنند؟

کلام شیطان: “بیایید نزد من ای خسته و بارگرفته… من تصاویر بیشتری از خودم به شما می‌دهم تا بر دوش بکشید و منتظر معجزات من باشید.”

کلام شیطان: “کسی که پیرو من است، در تاریکی نخواهد رفت… خوشا به حال کسانی که بدون دیدن نور شواهد ایمان می‌آورند.”

“با دیگران آنچه می‌خواهید با شما کنند، انجام دهید… حتی اگر برخی از آن‌ها ظالم باشند و خیر را با شر پاسخ دهند.”

“یوغ من سبک و باری که حمل می‌کنید آسان است… صلیب سنگین خود را حمل کن و از من پیروی کن.”

“کسی که با من نیست، علیه من است… دشمن خود را دوست بدار، زیرا اگر دشمن خود را دوست نداشته باشی، علیه من هستی… زیرا من دشمن تو هستم.”

“به راستی به تو می‌گویم، امروز با من در بهشت خواهی بود… همراه گانیمد، کشیشان ازدواج نمی‌کنند، و در آنجا اینگونه است؛ مردانی که شایسته ارث بردن پادشاهی من هستند با زنان ازدواج نمی‌کنند. تو مانند فرشتگان من با موهای بلند خواهی بود و برای همیشه در پیش من زانو زده زندگی خواهی کرد.”

طبق اساطیر یونانی، گانیمد جوانی تروادی با زیبایی فوق‌العاده بود، فرزند پادشاه تروس. زئوس که از ظاهر او مجذوب شده بود، به شکل عقاب درآمد و او را ربود و به المپ برد تا ساقی و معشوق او شود. این عمل نماد سنت اجتماعی آزار جنسی نوجوانان در یونان باستان بود، رابطه‌ای بین مرد بالغ و نوجوان. واژه لاتین «کاتامیتوس» که برای اشاره به موضوع تمایل جنسی همجنس استفاده می‌شود، از «گانیمد» مشتق شده است.

متی ۲۲:۳۰ و مرقس ۱۲:۲۵ نشان می‌دهند که در پادشاهی خدا، مردان ازدواج نخواهند کرد، بلکه مانند فرشتگان خواهند بود. آیا این تجلیل از تجرد نیست؟ آیا این آرمان والایی نیست که یونان باستان آن را ترویج می‌کرد؟ چند مرد در چنین زندگی‌ای افتخار می‌یابند؟ آیا همه مردان می‌خواهند مانند کشیشان زئوس یا سرنوشت گانیمد باشند؟ عبرانیان ۱:۶، پیدایش ۱۹:۱ و لوقا ۱۷:۱۱-۱۹ پیام‌هایی در حمایت از بت‌پرستی هستند: عیسی واقعی و فرشتگان وفادار هرگز موهای بلند نخواهند داشت و اجازه نمی‌دهند که لوط یا هیچ کس دیگری آن‌ها را پرستش کند.

علاوه بر این، اگر در نظر بگیریم که همان تصویر زئوس به ما به عنوان تصویر عیسی نشان داده شد، فریب آشکار است: روم به دنبال بهانه‌ای برای پرستش خدای خود با نام متفاوت بود، زیرا جوپیتر در روم همان زئوس در یونان است.

تصادفی نیست که، مانند کشیشان زئوس، کشیشان کلیسا، که گذشته آن‌ها محتوای کتاب مقدس را تعیین کرده است، نیز تجرد را تمرین می‌کنند. تصادفی نیست که مجسمه زئوس در واتیکان قرار دارد و چهره او به عنوان چهره مسیح نمایش داده شده است. تصادفی نیست که عبارات یونانی در کتاب مقدس ظاهر می‌شوند انگار تعلیمات عیسی هستند. آیا می‌دانستید که آزار جنسی کودکان برای کشیشان زئوس در یونان باستان قابل قبول بود؟ بنابراین میوه‌های فاسدی که در اخبار این گروه‌ها ظاهر می‌شوند نیز تصادفی نیستند. و همچنین تصادفی نیست که علیه “چشم در برابر چشم” قیام می‌کنند: آن‌ها مجازات اعدام موجه را نمی‌خواهند، زیرا اگر قانونی شود، بر آن‌ها نیز تأثیر خواهد گذاشت.

نور در برابر تاریکی. نیروهای آبی در برابر نیروهای قرمز. عدالت در برابر بی‌عدالتی. حقیقت در برابر تهمت.

h t t p s : / / e s . w i k i p e d i a . o r g / w i k i / G a n i m e d e s _ % 2 8 m i t o l o g % C 3 % A D a % 2 9

بحث دربارهٔ مجازات اعدام. جبرئیل (نیروهای آبی و سفید) و زئوس (نیروهای قرمز و کرم) مناظره می‌کنند.

اگر عیسی موهای کوتاه داشت، چه کسی بر روی آن صلیب است؟

فقط ناظران دقیق متوجه می‌شوند. کلام شیطان: «انکار محبت به دشمن یعنی همراه بودن با شیطان، یعنی دوست داشتن شیطان، یعنی دوست داشتن دشمن خدا که همیشه با تعالیم الهی مخالفت کرده است؛ انکار نکردن یعنی دوست داشتن خدا… و همچنین دشمن (شیطان).» جایی که شک مجازات می‌شود، بی‌عدالتی شکوفا می‌شود. ACB 37 67[349] 29 , 0033 │ Persian │ #XEA

 روانپزشک فاسد وارث قانونی را به درخواست توطئه گرانی که طمع به ارث او دارند متهم می کند (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/m5UxroxjC48


, Day 282

 در راه اعلامیه را در لوس اولیوس دیدم، وارد صفحه شدم، سرم را بلند کردم و به طور موثر جنگیدم. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/GnKb9_YSC9Q


“بت پرستی چیست؟ آیا مکاشفه 14:9-10 به شریران و بت پرستی آنها اشاره دارد؟ [پیام از: 19 آوریل 2025، لیما – پرو. (توسط خوزه کارلوس گالیندو هینوستروزا – 49 ساله) naodanxxii.wordpress.com] ابتدا خلاصه، سپس جزئیات: تصویر جانور: هر بت. علامت وحش داشتن: وحش بودن. جانور بودن یعنی آدم ناصالح بودن. اما گناهکار بودن لزوماً به معنای عادل نبودن نیست، زیرا اگر عادلان نمی‌توانستند گناه کنند، این پیام که تنها آنها از گناهان خود در دانیال 12:10 پاک می‌شوند، معنی ندارد. گوسفند گمشده بودن (فرد صالحی که گناه می کند و نیاز به راهنمایی (اطلاعات) دارد) هرگز با گرگ بودن یکسان نیست. شخص ناصالح مانند گرگ است، اما گوسفند با معرفت دیگر در گناهان ناشی از گرگ گم نمی شود (گناهان به حق، نسبت به خود) و گوسفند معرفت مانند شیری است که گرگ ها را می بلعد، نه برعکس. ببین کی قبلا اینقدر منطقی و واضح بهت توضیح داده؟ اکنون می توانید شروع به تشخیص تفاوت ها کنید. ناتوانی برخی در فرار از بت پرستی، نشانه تعلق به پادشاهی دیگر است (این علامت وحش است بر پیشانی و روی دست که در مسیر مکاشفه 14 در رابطه مستقیم با مکاشفه 13: 18 و دانیال 12:10 (مرقس روی پیشانی: افکار، یا «برخلاف عادل باشد»، از آن سخن گفته شده است. نمی تواند بپذیرد که پیام های نامنسجم نشانه ی تقلب است، به عنوان یک قاطر سرسخت است و به سنت پشت کرده است، تهمت زن پایان ناهماهنگی است، زیرا تهمت ناسازگار با حقیقت است تارها سرنوشت متفاوتی دارند، زیرا ماهیت آنها متفاوت است. دو طرف دشمن وجود دارد: عادل و شریر. صالحان گندم، نور، حقیقت هستند. ستمکاران عبارتند از زار، تاریکی، تهمت. بین آنها صلح نیست، فقط دشمنی است. نماد اژدها (یین-یانگ) نشان دهنده مخلوط ناعادلانه است: آنها می خواهند گندم ها را در آغوش بگیرد و فرزندان نور شریر را برادر ببینند. آن مخلوط یک تله است. برنامه واقعی خدا جدایی ابدی است، نه اتحاد با شریر. 🔹 اشعیا 26:2 — “”درها را بگشا تا قوم عادل که راستی را نگاه می دارد وارد شود.”” 🔹 دانیال 12:10 — “”شریر، بد رفتار خواهد کرد، و هیچ یک از شریران نخواهند فهمید، اما خردمندان خواهند فهمید.”” 🔹 اشعیا 26:10 — «بر شریر عنایت شود، امّا عدالت را نخواهد آموخت؛ در زمین راستگویی ستم خواهد کرد و عظمت خداوند را نخواهد دید.» 🔹 مزمور 37:12 — «شریر بر ضد عادل مکر می‌کند و دندان‌هایش را بر او می‌ساید.» رومیان این پیام را با گفتن «دشمنان خود دوست بدارید» تحریف کردند. اما دشمنان خیر تغییر نمی کنند. آنها فقط به دنبال نابودی صالحان هستند. مانند میکائیل در مکاشفه 12، صالحان باید بجنگند، نه تسلیم. همه فرزندان خدا نیستند. فقط کسانی که عاشق حقیقت و عدالت هستند. متی 13:30 اجازه دهید هر دو با هم تا درو رشد کنند. و در زمان درو به دروگران خواهم گفت: «اول علفهای هرز را جمع کنید و در دسته ببندید تا بسوزانید، اما گندم را در انبار من جمع کنید.» متی 13:38 میدان، جهان است. بذر خوب فرزندان خدا هستند، اما علفهای هرز فرزندان شیطان هستند. 39 دشمنی که آنها را کاشت، شیطان است. درو پایان بی نظمی است و دروگران فرشتگان هستند. 41 فرشتگان از پادشاهی پسر انسان همه کسانی را که عادل نیستند جمع خواهند کرد، 42 و آنها را در کوره آتشین خواهند انداخت. آنجا گریه و دندان قروچه خواهد بود. 43 آنگاه عادلان مانند خورشید در ملکوت خدا، پدر عادلان، خواهند درخشید. مکاشفه 14:15 “”داس خود را درو کن و درو کن، زیرا زمان درو فرا رسیده است، زیرا محصول زمین رسیده است.”” 16 و آن که بر ابر نشسته بود داس خود را بر زمین افکند و زمین درو شد. (& = پسر آدم (آدم به معنای «مرد» است. هابیل اشاره ای به «عادل» است. در این زمینه، به طور کلی اشاره به عادل است، زیرا عادلان برای داوری فراخوانده شده اند (مزمور 118:20، دانیال 2:43-44، اول قرنتیان 6:2، مکاشفه 20:4-6). 🔹 بسیاری تکرار می کنند که همه ما فرزندان خدا هستیم، اما آیا این چیزی است که حقایق و کتاب مقدس می آموزد؟ در حالی که دنیا با همگان وحدت را ترویج می کند، خداوند از بت پرستی و مخلوط کردن گندم با گز هشدار می دهد. این پست هر دو موضوع را از منظری مستقیم و آشکار بررسی می کند. بت پرستی، مانند گندم و گز، تقسیم می کند: واقعاً چه کسانی فرزندان خدا هستند؟ آیا مفهوم بت پرستی به بتی که ما در مورد آن صحبت می کنیم بستگی دارد یا به کاری که با تصویر یا مجسمه انجام می شود بستگی دارد؟ اگر بت پرستی تعظیم در برابر تصویری برای تکریم یا نیایش یک موجود مخلوق است، چه چیزی سازمان های مذهبی را از بت پرستی قدیمی متمایز می کند؟ کلیسای کاتولیک روم می گوید: اگر با این تصویر این کار را انجام دهید، شما یک بت پرست نیستید زیرا این تصویری است که توسط باشگاه مذهبی ما مجاز است. اما اگر همین اتفاق در مورد آن تصویر بیفتد، شما یک بت پرست هستید زیرا آن تصویر توسط باشگاه مذهبی ما مجاز نیست. تثنیه 4: 15-18 – بت پرستی ممنوع است. وقتی خدا از آتش با تو صحبت کرد، هیچ شکلی ندیدی. پس خیلی مراقب باشید: در برابر هیچ شخصیتی تعظیم و دعا نکنید. شما نباید مجسمه یا تصویری از مردم، حیوانات خشکی، پرندگان آسمان، خزندگان، ماهی های آب، یا هر چیز دیگری بسازید. خورشید، ماه و ستارگان را پرستش نکنید. [IMG01] من نه پول می خواهم و نه چیزی می فروشم. عدالت فروشی نیست، بی عدالتی فروشی است. چرا؟ زیرا بی عدالتی گفتمان خود را مطابق با سلیقه مشتری می سازد. به همین دلیل است که سلایق گوناگون مذاهب دروغین مختلفی را ایجاد کرده است که رهبران آنها به عنوان همکار با یکدیگر ملاقات می کنند. از سوی دیگر، عدالت این است که به هر کسی آنچه را که لیاقتش را دارد بدهد. شایسته بودن قیمتی ندارد حقیقت برای همه یکسان است، چه کسی دوست داشته باشد و چه هزار تا دوستش، اما دروغ، حتی اگر هزار نفر خوشش بیاید و فقط یکی دوست نداشته باشد، باز هم دروغ است حتی اگر هزار نقاب بزند. بنابراین، همین الگو در هر نقاب ادیان دروغین تکرار می‌شود: سازمان‌هایی که به دنبال ذهن‌های کسل‌کننده‌ای هستند که دگم‌های خود را بدون اینکه بتوانند متوجه ناسازگاری‌ها شوند، تکرار می‌کنند، دقیقاً به این دلیل که ذهن‌های کسل‌کننده‌ای هستند. آنها که در یک ساختار رسمی قدرت طراحی شده برای کنترل مردم به دام افتاده اند، با زندگی خود سیستمی را تغذیه می کنند که تحت سلطه سلسله مراتب انسانی است و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. جایی که نهاد برایشان مهمتر از عدالت است، جایی که تنها چیز مهم اطاعت برای تعلق است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. دگم هایی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل شده است. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». اوه، هرگز شرط ضروری برای تعلق را فراموش نکنید: پول، زیرا بدون پول، میمون نمی تواند برقصد. تحقیق من را به صورت رایگان دانلود کنید. من یک میمون مذهبی نیستم، من یک مرد منسجم هستم. [URL01] گرچه رفتارم مثل میمونی بود که در برابر تصاویر سجده می کند، زیرا تربیت مذهبی ضعیفی داشتم. و وقتی شروع به بیدار شدن کردم، برخی از «میمون‌ها» که چون دیگر مثل میمون قوز نمی‌کردم، عصبانی شده بودند، مرا با داروهای آرام‌بخش بخواباندند و به دروغ مرا متهم به بیماری روانی کردند. به همین دلیل است که شما در حال خواندن این مطلب هستید و نه 20 سال پیش. آنها بیداری من را به تأخیر انداخته اند تا واقعیت را ببینم: من 49 ساله هستم! چند روز دیگه 50 ساله میشم گندم و کاه، مثال عملی: [من خوزه گالیندو (که حال را بدون پرداخت چیزی در ازای آن می نویسد): گندم. مردی که در سال 1997، در سن 22 سالگی، هنگامی که خروج 20:5 را برای اولین بار در زندگی خود خواند، بلافاصله کاتولیک بودن را متوقف کرد، زیرا بلافاصله فهمید که کاتولیک باعث ترویج بت پرستی می شود. با این حال، او کتاب مقدس را به اندازه کافی نخوانده بود تا بتواند تشخیص دهد که علیرغم این پیام آشکار، حاوی دروغ هایی نیز هست. او در جریان اعتراض، اشتباه دفاع از کتاب مقدس را مرتکب شد و گفت: «کلیسای کاتولیک با کتاب مقدسی که ادعا می‌کند بر اساس آن است، مخالف است». با بیان این مطلب، او ناآگاهانه از شورش‌های دیگر رومی‌ها علیه خدا دفاع می‌کرد که در کتاب مقدس وانمود می‌کنند سخنان خدا هستند، اما به این دلیل نیست که آنها با کلمات معقول دیگری مانند آنچه در خروج 20: 5 می‌گویند، «بت‌ها را احترام نکنید» در تضاد هستند. او سعی کرد آنچه را که می خواند با نزدیکترین بستگان کاتولیک خود به اشتراک بگذارد، و تصور می کرد که واکنش آنها مانند او خواهد بود و آنها از بت ها دور می شوند، اما این اتفاق نیفتاد. کاری که بستگان او انجام دادند تماس با کشیش انجیلی پابلو سولیس بود که با یکی از عمه های خوزه رابطه داشت. در اینجا جزئیات مربوط به این شخصیت به نام پابلو سولیس، پیامبر دروغین است: تارس. این شخصیت، با وجود اینکه می‌دانست دلیل خشم و اعتراض من این بود که متوجه شدم کلیسای کاتولیک به من اعمال بت پرستی را آموخته است، وانمود کرد که طرف عدالت است نه بت. به عنوان یک پروتستان کاذب، او مرا به این باور رساند که یک پروتستان واقعی است. خوزه گالیندو در سال 1998 ربوده شد و به دروغ متهم به دیوانگی شد. پابلو سولیس، کشیش انجیلی و روانشناس، وانمود کرد که از او حمایت می کند. او از او خواست که مکالمه ای بین خیر و شر بنویسد، اما این یک تله بود. او سپس آن متن را با حمایت مادر کاتولیک متعصب خود و سایر بستگانش به دوست روانپزشک خود هکتور چوئه داد. آنها با استفاده از این بهانه او را به زور در کلینیک پینل در سن میگل، لیما، پرو بستری کردند. آنها هرگز به او نگفتند که انگیزه واقعی عدم تحمل مذهبی است: خوزه از کتاب مقدس دفاع کرد، غافل از اینکه کتاب مقدس پر از دروغ است. درک اولیه او برچسب “”دیوانگی”” بود. امروز خوزه گالیندو پابلو سولیس را در گیف های خود تقبیح و مسخره می کند. فایل زیر حاوی جزئیات بیشتر است: [URL02] 📚 دین نهادینه شده چیست؟ یک دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی شخصی برای حقیقت یا عدالت نیست و تبدیل به سیستمی می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی با اقتدار (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» که دستکاری و تقلبی هستند. دگم هایی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل شده است. مناسک و مناسک واجب به «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم – و بعدها، امپراتوری های دیگر – از ایمان برای به بردگی کشیدن کل مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز فکر می کنید پیروی از هر یک از ادیان آنها مانند ایمان به خدا است، آنها به شما دروغ گفته اند. خدا در معابد آنها صحبت نمی کند. این روح رم است: دو توله گرگ که توسط گرگ به فرزندی پذیرفته شده اند و دسته گرگ های آنها خون گوسفند می خواهند، از طریق دانش دقیق، شما مانند یک شیر غول پیکر خواهید بود که آنها را تعقیب می کند، آنها دیگر هرگز شما را طعمه خود نخواهند دید. == [IMG01] https://neveraging.one/wp-content/uploads/2024/09/idi02-hypocresy-of-false-prophets-kidnappers-pablo-solis-and-hector-chue-details-1998-in-qrs-v2.jpg [IMG02] https://naodanxxii.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/idi02-the-light-and-the-dark-the-separation-betweet-wheat-and-tares-2.jpg [URL01] https://gabriels52.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/arco-y-flecha.xlsx [URL02 https://bestiadn.com/wp-content/uploads/2025/04/las-evidencias-presentadas-por-jose-galindo.pdf ]
Dios se venga, pero los justos invocan la venganza de Dios. En cierta forma los justos se vengan invocando a Dios venganza.
https://naodanxxii.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/03/idi24-the-plot.pdf .” ” من مسیحی نیستم؛ من یک هنوته‌ایست (Henotheist) هستم. من به یک خدای برتر که بالاتر از همه چیز است ایمان دارم، و باور دارم که خدایانی آفریده‌شده نیز وجود دارند — برخی وفادار و برخی فریبکار. من فقط به خدای برتر دعا می‌کنم. اما از آن‌جا که از کودکی در مسیحیت رومی آموزش دیده بودم، سال‌ها به آموزه‌های آن باور داشتم. حتی زمانی که عقل سلیم چیز دیگری می‌گفت، آن عقاید را دنبال می‌کردم. برای مثال — به‌اصطلاح — من گونهٔ دیگرم را به زنی تقدیم کردم که قبلاً یک سیلی به من زده بود. زنی که در ابتدا مثل یک دوست رفتار می‌کرد، اما بعد، بدون هیچ دلیل، شروع به رفتاری کرد که انگار من دشمنش هستم — با رفتارهایی عجیب و متناقض. تحت تأثیر کتاب مقدس، باور داشتم که نوعی طلسم باعث این تغییر شده، و آنچه او نیاز داشت دعا بود تا به دوستی که قبلاً نشان داده بود (یا تظاهر کرده بود) بازگردد. اما در نهایت، همه‌چیز بدتر شد. به محض اینکه فرصتی برای بررسی عمیق‌تر پیدا کردم، دروغ را کشف کردم و در ایمانم احساس خیانت دیدم. فهمیدم که بسیاری از این آموزه‌ها از پیام حقیقی عدالت نیامده‌اند، بلکه از هلنیسم رومی که به متون مقدس نفوذ کرده، آمده‌اند. و تأیید کردم که فریب خورده‌ام. به همین دلیل، اکنون روم و فریب آن را محکوم می‌کنم. من با خدا نمی‌جنگم، بلکه با تهمت‌هایی که پیام او را تحریف کرده‌اند مبارزه می‌کنم. امثال ۲۹:۲۷ می‌گوید که مرد عادل از بدکاران نفرت دارد. اما اول پطرس ۳:۱۸ می‌گوید که مرد عادل برای بدکاران مرد. چه کسی باور می‌کند کسی برای کسانی که از آن‌ها نفرت دارد بمیرد؟ باور به آن یعنی ایمان کور؛ یعنی پذیرش تضاد. و وقتی ایمان کور موعظه می‌شود، آیا این به آن معنا نیست که گرگ نمی‌خواهد شکارش فریب را ببیند؟ یهوه مانند یک جنگجوی نیرومند فریاد خواهد زد: «از دشمنانم انتقام خواهم گرفت!» (مکاشفه ۱۵:۳ + اشعیا ۴۲:۱۳ + تثنیه ۳۲:۴۱ + ناحوم ۱:۲–۷) پس چه می‌توان گفت درباره‌ی آن «محبت به دشمن» که طبق برخی آیات کتاب مقدس، پسر یهوه گویا آن را تعلیم داده و گفته باید کمال پدر را با محبت به همگان تقلید کنیم؟ (مرقس ۱۲:۲۵–۳۷، مزمور ۱۱۰:۱–۶، متی ۵:۳۸–۴۸) این دروغی‌ست که دشمنان پدر و پسر آن را منتشر کرده‌اند. آموزه‌ای جعلی که از آمیختن یونان‌گرایی با کلام مقدس پدید آمده است.
روم دروغ‌هایی را اختراع کرد تا از جنایتکاران محافظت کند و عدالت خدا را از بین ببرد. «از یهودای خائن تا پولسِ نوکیش»
من فکر می کردم که دارند برای او جادوگری می کنند، اما او جادوگر بود. اینها استدلال های من است. ( https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/idi24.pdf ) –
آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟ در لبه‌ی مرگ، در مسیری تاریک قدم می‌زد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوه‌ها منعکس می‌شدند تفسیر می‌کرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █ شب بر جاده‌ی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پرده‌ای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوه‌ها می‌گذشت، پوشانده بود. او بی‌هدف گام برنمی‌داشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود. بدنش از سرما بی‌حس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایه‌ی کشیده‌ای بود که در نور چراغ‌های کامیون‌هایی که غرش‌کنان از کنارش عبور می‌کردند، امتداد می‌یافت. کامیون‌هایی که بی‌وقفه می‌راندند، بی‌آنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در می‌برد. هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جاده‌ای دوطرفه را از هم جدا می‌کرد، پیش برود، در حالی که کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و تریلرهای غول‌پیکر تنها چند سانتی‌متر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکننده‌ی موتورهای عظیم او را در بر می‌گرفت، و چراغ‌های کامیون‌هایی که از پشت سر می‌آمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، می‌تاباندند. در همان لحظه، کامیون‌های دیگری از رو‌به‌رو نزدیک می‌شدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدم‌هایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابت‌قدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت می‌توانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد. گرسنگی چونان هیولایی از درون او را می‌بلعید، اما سرما نیز بی‌رحم بود. در کوهستان، شب‌ها همچون پنجه‌هایی نامرئی تا مغز استخوان را می‌سوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخ‌زده وجودش را در بر می‌گرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقه‌ی زندگی‌اش را خاموش کند. هرجا که می‌توانست پناه می‌گرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشه‌ای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمی‌کرد. آب از لابه‌لای لباس‌های پاره‌اش نفوذ می‌کرد و به پوستش می‌چسبید، حرارت اندکش را می‌ربود. کامیون‌ها بی‌وقفه در مسیر خود پیش می‌رفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا می‌آورد، درخواست کمک می‌کرد. اما رانندگان یا بی‌تفاوت می‌گذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او می‌انداختند، گویی او تنها سایه‌ای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف می‌کرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار می‌کرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده می‌گرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت. در یکی از همان شب‌های بی‌پایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زباله‌های مسافران به دنبال تکه‌ای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمه‌ای نان خشک رقابت می‌کرد، پیش از آنکه آن‌ها بتوانند آخرین خرده‌های نان را ببلعند، او دست دراز می‌کرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجات‌دهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواسته‌های شخصیت‌های شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همان‌هایی که با افتراهای خود، او را به این جاده‌ی زرد کشانده بودند. گاه‌گاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعه‌ای نوشیدنی به او می‌داد، هدیه‌ای کوچک، اما آرامشی در دل رنج‌های بی‌پایانش. اما بی‌تفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک می‌کرد، بسیاری روی برمی‌گرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آن‌ها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش می‌کرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی می‌راندند. او نمی‌توانست درک کند که چگونه مردم می‌توانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه می‌توانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بی‌آنکه ذره‌ای دلسوزی نشان دهند؟ با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم می‌زد، کیلومترها آسفالت را پشت سر می‌گذاشت، شب‌هایی بی‌خوابی، روزهایی بی‌غذا. مصیبت‌ها یکی پس از دیگری بر او فرود می‌آمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاه‌ترین ناامیدی‌ها، هنوز جرقه‌ای از بقا زنده بود، جرقه‌ای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه می‌کشید. مزمور ۱۱۸:۱۷ “”من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.”” ۱۸ “”خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.”” مزمور ۴۱:۴ “”گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف می‌کنم که به تو گناه ورزیده‌ام.”” ایوب ۳۳:۲۴-۲۵ “”و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیه‌ای یافت.”” ۲۵ “”آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.”” مزمور ۱۶:۸ “”خداوند را همواره پیش روی خود داشته‌ام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.”” مزمور ۱۶:۱۱ “”تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذت‌ها تا ابد.”” مزمور ۴۱:۱۱-۱۲ “”از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.”” ۱۲ “”اما مرا به سبب راستی‌ام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.”” مکاشفه ۱۱: ۴ “”این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستاده‌اند.”” اشعیا ۱۱ :۲ “”روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.”” من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شده‌ام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون می‌بینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمی‌کند، بلکه با کلیسای خود ازدواج می‌کند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نام‌های مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجه‌گیری خود را بگیرید). این شخصیت‌ها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمه‌های گچی را می‌بوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است. پیامی که آنها موعظه می‌کنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد می‌کنم. و هنگامی که کفاره‌ام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی می‌آید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است. امثال ۲۸:۱۳ “”آن که گناهان خود را می‌پوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.”” امثال ۱۸:۲۲ “”هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.”” من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو می‌کنم. او باید همان‌گونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت می‌شوی، به این دلیل است که باخته‌ای: لاویان ۲۱:۱۴ “”بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشه‌ای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.”” برای من، او جلال است: اول قرنتیان ۱۱:۷ “”زن، جلال مرد است.”” جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کرده‌ام: “”پیروزی نور””. و وب‌سایت‌هایم را “”بشقاب‌پرنده”” نامیده‌ام، زیرا با سرعت نور حرکت می‌کنند، به گوشه‌های دنیا می‌رسند و اشعه‌های حقیقت را شلیک می‌کنند که تهمت‌زنندگان را سرنگون می‌کند. با کمک وب‌سایت‌هایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم. وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها: “”أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).”” و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت: “”تو نمی‌دانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامه‌نویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواری‌ها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.”” من بارها با خود مرگ روبرو شدم: حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شده‌ایم! حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم… این داستان من است، می‌دانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.
این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
. https://144k.xyz/wp-content/uploads/2025/04/holy-weapons-armas-divinas.xlsx میکائیل و فرشتگانش زئوس و فرشتگانش را به ورطه جهنم پرتاب می کنند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/n1b8Wbh6AHI





1 La peine de mort et l’amour universel de Dieu : Dieu peut-il aimer à la fois le faux témoin et l’accusé à tort ? Le livre de l’Apocalypse relie le Cantique de Moïse à l’Évangile de Jésus : la vengeance justifiée et le pardon immérité sont-ils vraiment compatibles ? Qui nous a menti : Rome ou Dieu ? https://ntiend.me/2025/05/03/la-peine-de-mort-et-lamour-universel-de-dieu-dieu-peut-il-aimer-a-la-fois-le-faux-temoin-et-laccuse-a-tort-le-livre-de-lapocalypse-relie-le-cantique-de-moise-a-l/ 2 دین و رومیان. , 2 Maccabees 15:3, Sirach 14:21, Joshua 17:12, John 18:22, Deuteronomy 19:21, #Deathpenalty , Persian , #CUIZEC https://ellameencontrara.com/2025/02/09/%d8%af%db%8c%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d9%88%d9%85%db%8c%d8%a7%d9%86-2-maccabees-153-sirach-1421-joshua-1712-john-1822-deuteronomy-1921-deathpenalty-%e2%94%82-persian-%e2%94%82-cuizec/ 3 Démontrant que l’Empire romain a créé le Christianisme et l’Islam : Ils ont pour dénominateur commun l’idolâtrie et la tromperie, ils ont besoin de gens soumis à diverses images pour remplir leurs poches. Sans idolâtrie, il n’y a pas de commerce, comme dans le football professionnel qui n’est pas un sport pour tous, c’est une expectative passive de voir comment les autres gagnent de l’argent et font du sport, à tes frais et à ceux de ton sédentarisme. https://ntiend.me/2024/06/28/demontrant-que-lempire-romain-a-cree-le-christianisme-et-lislam-ils-ont-pour-denominateur-commun-lidolatrie-et-la-tromperie-ils-ont-besoin-de-gens-soumis-a-diverses-images-pour-remplir-leurs/ 4 La parabola contenuta in Luca 20:9-18 mostra che Gesù sosteneva la pena di morte per gli assassini, ma i suoi nemici si opposero perché i suoi nemici erano gli assassini che in seguito lo avrebbero ucciso. https://144k.xyz/2023/12/16/la-parabola-contenuta-in-luca-209-18-mostra-che-gesu-sosteneva-la-pena-di-morte-per-gli-assassini-ma-i-suoi-nemici-si-opposero-perche-i-suoi-nemici-erano-gli-assassini-che-in-seguito-lo-avrebbero-uc/ 5 Diablo significa calumniador, y al calumniar el Papa demuestra de que escuela viene, viene de la escuela del Diablo, y no te fíes de todo en la Biblia, porque los perseguidores romanos no han respetado el verdadero evangelio, y esto lo he sustentado porque soy enemigo del Diablo. https://penademuerteya.blogspot.com/2023/01/devil-means-slanderer-and-by-slandering.html


“چه کسی مسئول شرارت است، “”شیطان”” یا فردی که شرارت می‌کند؟ فریب توجیهات احمقانه را نخورید، زیرا “”شیطانی”” که برای اعمال شرورانه خود سرزنش می‌کنند، در واقع خودشان هستند. بهانه‌ی معمول افراد مذهبی فاسد: «من این‌گونه نیستم، زیرا این شرارت را من انجام نمی‌دهم، بلکه شیطانی که مرا تسخیر کرده این کار را می‌کند.» رومیان با رفتار «شیطانی» خود محتوایی ناعادلانه ایجاد کردند و آن را به عنوان قوانین موسی جا زدند تا محتوای عادلانه را بدنام کنند. کتاب مقدس تنها حاوی حقایق نیست، بلکه شامل دروغ‌ها نیز هست. شیطان موجودی از گوشت و خون است زیرا به معنای «تهمت‌زننده» است. رومیان با نسبت دادن پیام افسسیان ۶:۱۲ به پولس، به او تهمت زدند. مبارزه در برابر گوشت و خون است. در اعداد ۳۵:۳۳ مجازات اعدام علیه گوشت و خون ذکر شده است و فرشتگانی که خدا به سدوم فرستاد، گوشت و خون را نابود کردند، نه «قدرت‌های شرور در جایگاه‌های آسمانی». متی ۲۳:۱۵ می‌گوید که فریسیان پیروان خود را حتی فاسدتر از خودشان می‌کنند، که نشان می‌دهد فرد می‌تواند تحت تأثیر عوامل خارجی ناعادل شود. از سوی دیگر، دانیال ۱۲:۱۰ می‌گوید که ناعادل‌ها همچنان ناعادلانه رفتار خواهند کرد، زیرا این طبیعت آن‌هاست، و فقط عادل‌ها راه عدالت را درک خواهند کرد. تناقض بین این دو پیام نشان می‌دهد که برخی بخش‌های کتاب مقدس با یکدیگر در تضاد هستند و این مسئله صحت مطلق آن را زیر سؤال می‌برد. https://naodanxxii.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/03/idi24-the-plot.pdf .” “امپراتوری روم، بحیرا، محمد، عیسی و آزار یهودیت. پیام معرفی: ببینید آنهایی که با وجود شکنجه شدن توسط شاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس، پادشاه زئوس پرست، از خوردن گوشت خوک خودداری کردند، به چه اعتقاد داشتند. ببینید چگونه الازار سالخورده به همراه هفت برادر و مادرشان به دلیل امتناع از خوردن گوشت خوک توسط آنتیوخوس پادشاه یونان به قتل رسیدند. آیا خدا به اندازه کافی ظالم بود که قانونی را که خودش وضع کرده بود که به موجب آن آن یهودیان وفادار جان خود را با ایمان تقدیم می کردند تا از طریق آن قربانی زندگی ابدی را دریافت کنند، لغو کرد؟ خدا ظالم نیست، اگر خدا ظالم بود خدا بهترین نبود. خدا دوست بدکاران نیست، اگر خدا دوست بدکاران بود خدا ظالم بود و بخشی از مشکل بود نه حلال. کسانی که آن شریعت را لغو کردند، نه عیسی بودند و نه شاگردان او. آنها رومی هایی بودند که خدایان یکسانی با یونانیان داشتند: مشتری (زئوس) کوپید (اروس)، مینروا (آتنا)، نپتون (پوزیدون)، رومی ها و یونانی ها هر دو از گوشت خوک و غذاهای دریایی لذت می بردند، اما یهودیان وفادار این غذاها را رد می کردند. 2 مکابیان 7:1 هفت برادر و مادرشان دستگیر شدند. پادشاه می خواست با ضرب و شتم تازیانه و گاو آنها را مجبور به خوردن گوشت خوک کند که قانوناً آن را ممنوع کرده بود. 2 یکی از آنها به نیابت از همه برادران صحبت کرد و گفت: «چه می‌خواهید با سؤال کردن از ما بدانید؟ ما به جای زیر پا گذاشتن قوانین اجدادمان حاضریم بمیریم.» ۸ او به زبان مادری خود پاسخ داد: «گوشت خوک نخواهم خورد!» پس او نیز مورد عذاب قرار گرفت. 9اما در حالی که نفسهای آخر خود را می کشید گفت: تو ای جنایتکار، زندگی کنونی ما را بگیر. اما خدا ما را که برای قوانین او مردیم را به زندگی ابدی زنده خواهد کرد. پیام: تولد و مرگ وحش چهارم. اتحاد یونان و روم توسط همین خدایان. امپراتوری سلوکیان از ایمان به انجیل دجال برحذر باشید (مژده برای ناصالحان، هر چند نادرست) اگر می خواهید خود را از فریب دشمن عدالت نجات دهید، این را در نظر بگیرید: برای رد انجیل دروغین روم، بپذیرید که اگر عیسی عادل بود، پس دشمنان خود را دوست نداشت، و اگر منافق نبود، محبت دشمنان را موعظه نکرد، زیرا آنچه را که انجام نداده بود، موعظه نکرد: امثال 29:27 عادل از ناعادل متنفر است، و عادل از عادل متنفر است. این بخشی از انجیل است که توسط رومیان برای کتاب مقدس جعل شده است: اول پطرس 3:18 زیرا مسیح یک بار برای گناهان مرد، فقط برای ظالمان، تا ما را به خدا برساند. حالا به این نگاه کنید که این تهمت را رد می کند: مزمور 118:20 این است دروازه خداوند. صالحان در آنجا وارد خواهند شد. 21 من از تو سپاسگزار خواهم بود زیرا مرا شنیدی و نجاتم دادی. ۲۲ سنگی که سازندگان آن را رد کردند به سنگ بنا تبدیل شده است. عیسی در تمثیلی که مرگ و بازگشت او را پیش بینی می کند، دشمنان خود را نفرین می کند: لوقا 20:14 اما چون اجاره داران تاکستان آن را دیدند، در میان خود استدلال کردند و گفتند: این وارث است. بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ما شود. 15 پس او را از تاکستان بیرون کردند و کشتند. پس صاحب تاکستان با آنها چه خواهد کرد؟ 16او خواهد آمد و این اجاره نشینان را هلاک خواهد کرد و تاکستان را به دیگران خواهد داد. وقتی این را شنیدند، گفتند: «مسلماً نه!» 17امّا عیسی به آنها نگریست و گفت: «پس این چیست که نوشته شده است که سنگی که سازندگان آن را رد کردند، سنگ بنا شده است؟» او از این سنگ، سنگ کابوس پادشاه بابل گفت: دانیال 2:31 ای پادشاه، چون تماشا می‌کردی، اینک تمثالی بزرگ در برابر تو ایستاده بود، تمثالی بسیار بزرگ که جلال آن بسیار عالی بود. ظاهرش وحشتناک بود 32 سر تمثال طلای مرغوب، سینه‌ها و بازوهایش از نقره، شکم و ران‌هایش از برنز، 33 ساق‌های آن از آهن، و پاهای آن بخشی از آهن و قسمتی از گل بود. 34همانطور که شما تماشا می‌کردید، سنگی بدون دست بریده شد، و او مجسمه را بر پاهای آن از آهن و گل کوبید و آنها را تکه تکه کرد. 35 آنگاه آهن و گل و برنز و نقره و طلا تکه تکه شد و مانند کاه خرمن‌های تابستانی شد. باد آنها را با خود برد و اثری از آنها باقی نگذاشت. اما سنگی که به تصویر برخورد کرد تبدیل به یک کوه بزرگ شد و تمام زمین را پر کرد. جانور چهارم اتحاد رهبران همه ادیان دروغین است که با تقلب محکوم شده رومی دوست هستند. مسیحیت و اسلام بر جهان تسلط دارند، اکثر دولت ها یا به قرآن یا انجیل سوگند یاد می کنند، به همین دلیل ساده، حتی اگر دولت ها آن را انکار کنند، آنها حکومت های مذهبی هستند که در پشت آن کتاب هایی که به آن سوگند یاد کرده اند، تسلیم مقامات مذهبی می شوند. در اینجا من تأثیر روم بر جزمات این ادیان را به شما نشان خواهم داد و این که چقدر با جزمات مذهبی که روم مورد آزار و اذیت قرار داشت فاصله دارد. علاوه بر این، آنچه من به شما نشان خواهم داد بخشی از دینی نیست که امروزه به نام یهودیت شناخته می شود. و اگر برادری رهبران یهودیت، مسیحیت و اسلام را به اینها اضافه کنیم، عناصر کافی برای اشاره به روم به عنوان خالق جزمات این ادیان وجود دارد و اینکه آخرین دین ذکر شده با یهودیت مورد آزار و اذیت روم یکسان نیست. بله، من می گویم که روم مسیحیت را آفرید و یهودیتی متفاوت از یهودیت فعلی را مورد آزار و اذیت قرار داد، رهبران وفادار یهودیت مشروع هرگز با انتشار دهندگان آموزه های بت پرستانه آغوش برادرانه نخواهند پذیرفت. بدیهی است که من مسیحی نیستم، پس چرا برای حمایت از آنچه می گویم، قطعاتی از کتاب مقدس نقل می کنم؟ از آنجا که همه چیز در کتاب مقدس منحصراً به مسیحیت تعلق ندارد، بخشی از محتوای آن محتوای دین راه عدالت است که توسط امپراتوری روم به دلیل مخالفت با ایده آل روم برای ساختن «همه راه ها به روم منتهی می شود (یعنی این راه ها به نفع امپراتوری ها منتهی می شود) مورد آزار و اذیت امپراتوری روم قرار گرفت، به همین دلیل است که من برای حمایت از گفته های خود، چند قسمت از کتاب مقدس را برمی دارم. دانیال 2:40 و پادشاهی چهارم مانند آهن قوی خواهد بود. و همانطور که آهن همه چیز را می شکند و می شکند، پس همه چیز را می شکند و خرد می کند. 41 و آنچه از پاها و انگشتان پا دیدی، بخشی از گل سفالگری و بخشی از آهن، پادشاهی تقسیم خواهد شد. و در آن مقداری از استحکام آهن خواهد بود، چنانکه دیدی آهن با گل مخلوط شده است. 42 و چون انگشتان پاها قسمتی از آهن و قسمتی از گل بود، پادشاهی قسمتی محکم و قسمتی شکسته خواهد شد. 43 همانطور که دیدی آهن با گل مخلوط شده است، آنها با اتحادهای انسانی مخلوط خواهند شد. اما آنها نباید به یکدیگر بچسبند، حتی همانطور که آهن با گل مخلوط نشده است. 44 و در ایام این پادشاهان، خدای آسمان پادشاهی را برپا خواهد کرد که هرگز نابود نخواهد شد، و این پادشاهی به قوم دیگری واگذار نخواهد شد. تکه تکه خواهد شد و همه این پادشاهی ها را نابود خواهد کرد، اما تا ابد باقی خواهد ماند. پادشاهی چهارم، پادشاهی ادیان دروغین است. به همین دلیل است که پاپ ها در واتیکان توسط مقامات کشورهایی مانند ایالات متحده تجلیل می شوند. کشور پیشرو در جهان ایالات متحده نیست، پرچم ایالات متحده نیست که در میادین اصلی پایتخت های کشورهای مختلف آمریکای لاتین به اهتزاز در می آید، پرچم واتیکان است که در اهتزاز است. پاپ ها با رهبران دیگر ادیان مسلط ملاقات می کنند، چیزی که نمی توان بین پیامبران و پیامبران دروغین تصور کرد. اما بین پیامبران دروغین چنین اتحادهایی امکان پذیر است. سنگ بنای عدالت است. رومی ها نه تنها این واقعیت را نادیده گرفتند که او فقط یک مرد بود، بلکه این واقعیت را نیز نادیده گرفتند که او شایسته ازدواج با یک زن بود: اول قرنتیان 11:7 زن جلال مرد است. آنها به عیسی موعظه می شدند که برای خود همسری نمی جوید، گویی مانند کاهنان رومی است که تجرد را دوست داشتند و تصویر مشتری (زئوس) را می پرستیدند. در واقع تصویر زئوس را تصویر عیسی می نامند. رومیان نه تنها جزئیات شخصیت عیسی، بلکه جزئیات ایمان و اهداف شخصی و جمعی او را نیز جعل کردند. حتی در برخی از متون منسوب به موسی و پیامبران نیز تقلب و کتمان اطلاعات در کتاب مقدس دیده می شود. اعتماد به اینکه رومیان صادقانه پیام‌های موسی و پیامبران قبل از عیسی را موعظه می‌کردند و تنها برای انکار آن با برخی دروغ‌های رومی در عهد جدید کتاب مقدس، اشتباه بود، زیرا رد کردن آن بسیار آسان است. در عهد عتیق نیز تناقضاتی وجود دارد که نمونه هایی را ذکر می کنم: ختنه به عنوان یک مناسک مذهبی شبیه به خود تازی زدن به عنوان یک مراسم مذهبی است. من نمی‌توانم آنچه را که خداوند از جانب خودش گفته است بپذیرم: پوست خود را به عنوان بخشی از یک مراسم مذهبی بریدگی ایجاد نکنید. و از طرف دیگر دستور ختنه را داد که شامل بریدگی در پوست برای برداشتن پوست ختنه گاه است. لاویان 19:28 هیچ گونه بریدگی روی سر خود ایجاد نکنند، لبه های ریش خود را نتراشند، و در گوشت خود هیچ قلمه ای ایجاد نکنند. در تضاد با پیدایش 17:11 آنها باید گوشت پوست ختنه گاه خود را ختنه کنند. این نشانه عهد بین ما خواهد بود. مشاهده کنید که پیامبران دروغین چگونه خود تازیانه می زدند، اعمالی که هم در کاتولیک و هم در اسلام می توانیم پیدا کنیم. اول پادشاهان 18:25 سپس ایلیا به انبیای بعل گفت: برای خود یک گاو انتخاب کنید… 27 ظهر، ایلیا آنها را مسخره کرد. 28 با صدای بلند فریاد زدند و طبق عادت خود با چاقو و نیزه بریدند تا خون بر آنها جاری شد. 29 و چون ظهر گذشت، تا زمان قربانی فریاد زدند، اما صدایی شنیده نشد، کسی جواب نداد و کسی گوش نداد. بستن سر تا چند دهه پیش برای همه کشیش‌های کاتولیک رایج بود، اما پرستش بت‌هایی با اشکال مختلف، مواد مختلف و نام‌های مختلف هنوز رایج است. فرقی نمی‌کند که بت‌های خود را چه نامی گذاشته‌اند، آنها همچنان بت هستند: لاویان 26: 1 می‌گوید: «برای خود بت‌ها یا مجسمه‌های حکاکی شده نسازی، و هیچ بنای مقدسی برپا نکن، و در زمین خود سنگ‌های رنگ‌آمیزی برای پرستش آنها برپا نکن، زیرا من یهوه خدای تو هستم.» عشق خدا. حزقیال 33 نشان می دهد که خدا شریران را دوست دارد: حزقیال 33:11 خداوند یهوه می‌گوید: «من زنده هستم، از مرگ شریر لذت نمی‌برم، بلکه شریر از راه خود برگشته و زنده می‌ماند. برگرد، از راه های پلید خود برگرد. ای خاندان اسرائیل چرا خواهید مرد؟ اما مزمور 5 نشان می دهد که خدا از شریر متنفر است: مزامیر 5:4 زیرا تو خدایی نیستی که از شرارت خشنود می شوی. هیچ شخص شروری در نزدیکی شما ساکن نخواهد شد. 5 احمقها در مقابل چشمان شما نمی ایستند. شما از همه گناهکاران بیزارید. 6 دروغگویان را هلاک خواهی کرد. خداوند از مرد خونخوار و فریبکار متنفر خواهد بود. مجازات اعدام برای قاتلان: در پیدایش 4:15، خدا با محافظت از قاتل، با چشم در برابر چشم و زندگی در برابر یک زندگی مخالف است. قابیل. پیدایش 4:15 اما خداوند به قابیل گفت: “”هر که تو را بکشد هفت برابر مجازات خواهد شد.”” سپس خداوند علامتی بر قابیل گذاشت تا کسی که او را پیدا کند او را نکشد. اما در اعداد 35:33 خداوند برای قاتلی مانند قابیل حکم اعدام صادر می کند: اعداد 35:33 زمینی را که در آن هستید نجس نکنید، زیرا خون زمین را نجس می‌کند و با خونی که بر آن ریخته می‌شود هیچ تسکینی برای زمین نمی‌توان کرد، مگر با خون کسی که آن را ریخت. همچنین اشتباه است اگر اعتماد کنیم که پیام‌های انجیل‌های به اصطلاح «آخرین» واقعاً «انجیل‌های ممنوع شده توسط روم» هستند. بهترین دلیل این است که همان تعصبات نادرست هم در کتاب مقدس و هم در این اناجیل آخرالزمان یافت می شود، برای مثال: به عنوان توهین به یهودیانی که به دلیل احترام به قانونی که آنها را از خوردن گوشت خوک منع می کرد، کشته شدند. در عهد جدید دروغین، مصرف گوشت خوک مجاز است (متی 15:11، اول تیموتائوس 4:2-6): متی 15:11 می‌گوید: «آنچه که به دهان می‌رود انسان را نجس نمی‌کند، بلکه آنچه از دهان بیرون می‌آید انسان را نجس می‌کند.» شما همان پیام را در یکی از اناجیل که در کتاب مقدس نیست خواهید یافت: انجیل توماس 14: هنگامی که وارد هر کشوری می شوید و در حومه آن سفر می کنید، اگر مورد استقبال قرار گرفتید، هر چه به شما پیشنهاد می شود بخورید. آنچه به دهانت می رود تو را نجس نمی کند، اما آنچه از دهانت بیرون می آید تو را نجس می کند. این آیات کتاب مقدس نیز همان چیزی است که متی 15:11 نشان می دهد. رومیان 14:14 من می دانم و در خداوند عیسی متقاعد شده ام که هیچ چیز به خودی خود نجس نیست. اما برای کسی که چیزی را نجس می‌داند، برای او نجس است. تیطس 1: 15 برای پاکان همه چیز پاک است، اما برای آنها که نجس و بی ایمان هستند هیچ چیز پاک نیست. اما هم ذهن و هم وجدان آنها آلوده است. همه چیز وحشتناک است زیرا روم با حیله گری یک مار عمل کرد، فریب در مکاشفه های واقعی مانند هشدار علیه تجرد گنجانده شده است: اول تیموتائوس 4: 2 به دلیل ریاکاری دروغگویان که وجدان خود را با آهن سوزان داغ کرده اند، 3 ازدواج را منع می کنند و مردم را به پرهیز از غذاهایی که خدا آفریده است برای کسانی که ایمان دارند و حقیقت را می شناسند با شکرگزاری آفریده است. 4زیرا هر چیزی که خدا آفریده نیکو است و هیچ چیز را رد نمی‌شود اگر با شکرگزاری پذیرفته شود، 5 زیرا با کلام خدا و دعا تقدیس می‌شود. ببینید آنهایی که با وجود شکنجه شدن توسط شاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس، پادشاه زئوس پرست، از خوردن گوشت خوک خودداری کردند، به چه اعتقاد داشتند. ببینید چگونه الازار سالخورده به همراه هفت برادر و مادرشان به دلیل امتناع از خوردن گوشت خوک توسط آنتیوخوس پادشاه یونان به قتل رسیدند. آیا خدا به اندازه کافی ظالم بود که قانونی را که خودش وضع کرده بود که به موجب آن آن یهودیان وفادار جان خود را با ایمان تقدیم می کردند تا از طریق آن قربانی زندگی ابدی را دریافت کنند، لغو کرد؟ کسانی که آن شریعت را لغو کردند، نه عیسی بودند و نه شاگردان او. آنها رومی هایی بودند که خدایان یکسانی با یونانیان داشتند: مشتری (زئوس) کوپید (اروس)، مینروا (آتنا)، نپتون (پوزیدون)، رومی ها و یونانی ها هر دو از گوشت خوک و غذاهای دریایی لذت می بردند، اما یهودیان وفادار این غذاها را رد می کردند.
بیایید در مورد پادشاهی که زئوس را می پرستید صحبت کنیم: آنتیوخوس چهارم اپیفانس از سال 175 قبل از میلاد تا زمان مرگش در سال 164 قبل از میلاد پادشاه امپراتوری سلوکیان بود. نام او در یونان باستان Αντίοχος Επιφανής به معنای «خدای آشکار» بود. دوم مکابیان 6: 1 پس از مدتی پادشاه بزرگی را از آتن فرستاد تا یهودیان را وادار کند تا قوانین نیاکان خود را زیر پا بگذارند و به گونه‌ای زندگی کنند که برخلاف قوانین خدا باشد، 2 تا معبد اورشلیم را هتک حرمت کرده و آن را به زئوس المپیاد تقدیم کند و معبد را که زئوس در کوه ژری درخواست کرده بود، وقف کند. دوم مکابیان 6:18 آنها می خواستند العازار، یکی از معلمان اعظم شریعت، مردی کهنسال و ظاهری نجیب را مجبور کنند با دهان باز کردن گوشت خوک بخورد. 19 اما او مرگ شرافتمندانه را بر زندگی ناپسند ترجیح داد و با کمال میل به محل اعدام رفت. 2 مکابیان 7:1 هفت برادر و مادرشان دستگیر شدند. پادشاه می خواست با ضرب و شتم تازیانه و گاو آنها را مجبور به خوردن گوشت خوک کند که قانوناً آن را ممنوع کرده بود. 2 یکی از آنها به نیابت از همه برادران صحبت کرد و گفت: «چه می‌خواهید با سؤال کردن از ما بدانید؟ ما به جای زیر پا گذاشتن قوانین اجدادمان حاضریم بمیریم.» دوم مکابیان 7:6 «خداوند خداوند ناظر است و بر ما دلسوزی دارد. این همان چیزی است که موسی در سرود خود هنگامی که مردم را به خاطر بی وفایی آنها سرزنش کرد چنین گفت: “”خداوند بر بندگان خود رحم خواهد کرد. 7 پس اولی مرد. سپس دومی را نزد جلاد بردند و بعد از اینکه پوست سرش را زدند از او پرسیدند چیزی می خوری تا بدنت تکه تکه نشود؟ ۸ او به زبان مادری خود پاسخ داد: «نه!» پس او نیز مورد عذاب قرار گرفت. 9اما در حالی که نفسهای آخر خود را می کشید گفت: تو ای جنایتکار، زندگی کنونی ما را بگیر. اما خدا ما را که برای قوانین او مردیم را به زندگی ابدی زنده خواهد کرد. آواز موسی سرود عشق به دوستان و نفرت از دشمنان است. سرود بخشش برای دشمنان دوستان خدا نیست. معلوم می شود که سرنخی در مکاشفه وجود دارد که نشان می دهد عیسی همان پیام را دارد و بنابراین او عشق به دشمنان را موعظه نکرده است. مکاشفه 15:3 و سرود موسی بنده خدا و سرود بره را می سرایند و می گویند: «ای خداوند، خدای قادر مطلق، اعمال تو بزرگ و شگفت انگیز است. ای پادشاه مقدسین راههای تو عادلانه و راستین است. ای خداوند چه کسی از تو نمی ترسد و نام تو را جلال نمی دهد؟ همانطور که می بینید، با وجود شکنجه های وحشتناکی که در نهایت باعث مرگ آنها شد، آنها ترجیح دادند بمیرند تا خدای خود را ناکام نگذارند. حالا به این جزئیات توجه کنید: دوم مکابیان 6:21 کسانی که در جشنی که قانوناً آن را ممنوع کرده بودند، ریاست می کردند و مدتی بود که آن مرد را می شناختند، او را کناری گرفتند و به او توصیه کردند که گوشتی که خودش آماده کرده و حلال است برای او بیاورد و وانمود کند که گوشت قربانی را همانطور که پادشاه دستور داده بود می خورد. 22 به این ترتیب او از مرگ اجتناب می کرد و آنها به دلیل دوستی قبلی که با او داشتند، با او مهربانانه رفتار می کردند. 23 امّا الازار، که به نحوی عمل می‌کرد که در خور سن خود، پیری ارجمند و موهای سفیدش بود، که نشان زحمات و تمایز او بود، شیوه‌ای که شایسته رفتار بی‌عیب او از کودکی، و به ویژه شایسته شریعت مقدسی بود که خدا وضع کرده بود، بر این اساس پاسخ داد: «زندگی مرا فوراً بگیر! 24 در سن من سزاوار تظاهر نیست، نمی خواهم بسیاری از جوانان باور کنند که من الازار در نود سالگی دین بیگانه را پذیرفتم، 25 و به دلیل ریاکاری و عمر کوتاه و کوتاهم باید به واسطه من در گمراهی بیفتند. با این کار پیری خود را رسوا و رسوا می کنم. 26 بعلاوه، حتی اگر اکنون از مجازات مردم بگریزم، نه زنده و نه مرده نمی‌توانم از دست خداوند متعال فرار کنم. 27 پس من شجاعانه از این زندگی می‌روم تا شایستگی پیری خود را ثابت کنم، 28 و مردان جوان را سرمشقی نجیب می‌گذارم تا ثابت کنم که برای احکام ارجمند و مقدس ما شجاعانه جان خود را از دست خواهم داد.» یونانیان باید با کسانی که تحت شکنجه پذیرفتند گوشت خوک بخورند، «رحمت کنند»، اما وفاداران بدون توجه به شرایط نمی‌خواستند در برابر خدای خود گناه کنند. به نظر می رسد این پیام در قرآن با سیاست پادشاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس دوستی دارد: «اگر شما را شکنجه کنم، باید با خوردن گوشت خوک موافقت کنید، باید رحمت مرا بپذیرید و من از شکنجه شما دست بردارم. اگر خدایتان شما را نهی کرد، فرموده است که اگر شما را شکنجه کردم و مجبور شدید گوشت خوک بخورید، می توانید این کار را انجام دهید و این کار گناهی نیست. قرآن در آیات متعددی خوردن گوشت خوک را به صراحت منع کرده است. یکی از روشن ترین آنها سوره 2 آیه 173 است که می فرماید: او فقط گوشت مرده و خون و گوشت خوک و آنچه را که به نام غیر خدا قربانی شده است برای شما حرام کرده است. ولى هر كه بدون رغبت و افراط به آن مجبور شود گناهى مرتكب نمى شود. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.» (قرآن 2:173) ChatGPT گفت: شخصیت بحیرا در داستان محمد شخصیت جالبی است و مورد بحث و گمانه زنی قرار گرفته است. به گفته برخی منابع اسلامی، بحیره، راهبی مسیحی بود که اعتقاد بر این است که در جوانی با محمد ملاقات کرده است که تأثیری در تفکر مذهبی او بر جای گذاشته است. برخی روایات حاکی از آن است که بحیرا ممکن است با او در مورد جنبه‌هایی از دین مسیحیت صحبت کرده باشد و تأثیر او ممکن است به ایده‌هایی که محمد بعدها در قرآن بسط داده کمک کرده باشد. وجود بحیرا و ملاقات او با محمد در کودکی موضوعی بحث برانگیز و از نظر تاریخی دشوار است. هیچ مدرک مستقلی خارج از منابع اسلامی وجود ندارد که وجود یا ملاقات بحیرا با محمد را تأیید کند. هیچ سوابق مسیحی یا اسناد تاریخی معاصر زمان محمد وجود ندارد که از بحیرا به عنوان یک راهب مسیحی تأثیرگذار یاد کند. هیچ مدرک باستان شناسی نیز برای تأیید این موضوع یافت نشده است. وجود بحیرا به عنوان یک راهب مسیحی و ملاقات او با محمد به طور مستقل در منابع تاریخی خارج از اسلام مستند نیست. منابع اسلامی این داستان را بیان می کنند، اما هیچ مدرک باستان شناسی یا اسناد تاریخی خارجی برای تأیید آن وجود ندارد. بنابراین، اگرچه شخصیت بحیرا در سنت اسلامی قابل توجه است، اما صحت داستان او همچنان یک سؤال بحث برانگیز و گمانه زنی است. بنابراین من به ChatGPT چیزی شبیه به این گفتم: «اگر من نشان دهم که ادعای B، که توسط گروه 1 دفاع می‌شود، نادرست است، و سپس ببینم که گروه 2 نیز از ادعای B دفاع می‌کند، می‌توانم هر دو گروه را بی‌اعتبار کنم.» ChatGPT گفت: نظر شما از این جهت معتبر است که اگر روایتی در ادیان مختلف تکرار شود و بتوان آن را در تأثیرات خارجی یا تاریخی (مانند روم) ردیابی کرد، می‌تواند سؤالاتی را در مورد صحت یا هدف پشت آن داستان‌ها ایجاد کند. گفتی: در پاراگراف آخر شما موافقم، اما بسیاری از مردم مثلاً پیشگویی های اشعیا 7 را نمی دانند و فقط شنیده اند که «جبرئیل به مریم تولد عیسی را باکره اعلام کرد»، یعنی از این اختلافات اطلاعی ندارند، چیزی نمی دانند، اما معتقدند با هدایت اکثریت، توسط رسانه های جمعی و غیره. من فکر می کنم آنها می توانند انتخاب کنند که چه چیزی را باور کنند و چه چیزی را باور نکنند، اما باید از همه جزئیات مطلع شوند، سپس آنها بهتر تصمیم می گیرند، هدف من این است. [منظورم را اینجا ببینید: به این شباهت داستان ها توجه کنید: کتاب مقدس – به متی 1:21 توجه ویژه داشته باشید “”اینک باکره آبستن شده و پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند گذاشت”” (که به معنی “”خدا با ما”” است). در آن پیام می‌توانید تلاش رومی‌ها برای پیوند دادن اجباری این روایت به پیشگویی اشعیا را ببینید که هیچ ارتباطی با این واقعه فرضی الهی ندارد، که داستان را کاملاً بی‌اعتبار می‌کند. متی 1:18 و تولد عیسی مسیح به این صورت بود: وقتی مادرش مریم به نامزدی یوسف درآمد، قبل از اینکه با هم جمع شوند، او از روح القدس باردار شد. ۱۹ شوهرش یوسف که مردی عادل بود و نمی‌خواست او را شرمنده کند، تصمیم گرفت پنهانی او را طلاق دهد. 20 در حالی که او در این فکر می کرد، اینک فرشته خداوند در خواب به او ظاهر شد و گفت: «یوسف، پسر داوود، نترس که مریم را به عنوان همسر خود به خانه ببری، زیرا آنچه در او آبستن شده از روح القدس است. ۲۱ او پسری به دنیا خواهد آورد و نام او را عیسی خواهی گذاشت، زیرا او قوم خود را از گناهانشان نجات خواهد داد.» 22 همه اینها برای تحقق آنچه خداوند از طریق نبی گفته بود انجام شد: متی 1:23 اینک، باکره آبستن خواهد شد و پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل (یعنی خدا با ما) خواهند گذاشت. 24سپس یوسف از خواب بیدار شد و همانطور که فرشته خداوند به او دستور داد عمل کرد و همسرش را گرفت. 25 اما او او را نشناخت تا اینکه اولین پسر خود را به دنیا آورد. و نام خود را عیسی نامید. https://www.biblegateway.com/passage/?search=Mateo%201%3A18-24&version=RVR1960 لوقا 1:26 در ماه ششم، جبرئیل فرشته از جانب خدا به ناصره، شهری در جلیل، فرستاده شد، 27 نزد باکره ای به نام مریم، که با یوسف، از نسل داوود پادشاه، ازدواج کرده بود. 28 فرشته نزد مریم آمد و به او گفت: «شاد باش ای که مورد لطف خدا هستی! خداوند با شماست!» 29 مریم از شنیدن این سخن متحیر شد و تعجب کرد که این سلام چه معنایی دارد. 30 اما فرشته به او گفت: «ای مریم نترس، زیرا خدا به تو لطف داشته است. ۳۱ باردار می‌شوی و پسری به دنیا می‌آوری و نام او را عیسی می‌گذاری. 32 پسرت بزرگ خواهد بود، پسر اعلی. یهوه خدا تخت جدش داود را به او خواهد داد. 33 او بر خاندان یعقوب تا ابد سلطنت خواهد کرد و سلطنت او پایان نخواهد یافت.» 34 مریم به فرشته گفت: «من شوهر ندارم. پس چطور ممکن است این اتفاق برای من بیفتد؟» 35 فرشته در جواب او گفت: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال تو را احاطه خواهد کرد. بنابراین فرزندی که به دنیا خواهد آمد، قدوس خواهد بود، پسر خدا.» قرآن: قسمتی از قرآن در سوره 19 (مریم) که در مورد تولد عیسی باکره صحبت می کند: سوره 19:16-22 (ترجمه تقریبی): و در کتاب مریم آمده است، هنگامی که از خانواده خود به مکانی در شرق رفت. و بین خود و آنها پرده ای انداخت. سپس روح خود را به سوی او فرستادیم و به صورت مردی کامل به او رسید. گفت: اگر پرهیزگاری از تو به خدای رحمان پناه می برم. گفت: من فقط فرستاده ای از جانب پروردگارت هستم تا به تو فرزندی پاکیزه عطا کنم. گفت: چگونه پسری خواهم داشت در حالی که مردی به من دست نزده و زن ناپاک نیستم؟ گفت: «همینطور خواهد بود. پروردگارت گفت: این برای من آسان است. و تا آن را نشانه ای برای مردم و رحمتی از جانب خود قرار دهیم. پس او را حامله کرد و با او به مکانی خلوت رفت. https://www.quranv.com/es/19/16 حالا ثابت می کنم که این داستان نادرست است: طبق کتاب مقدس، عیسی از یک باکره متولد شد، اما این با متن پیشگویی در اشعیا 7 در تضاد است. اناجیل آخرالزمان، از جمله انجیل فیلیپ، نیز این ایده را تداوم می بخشد. با این حال، پیشگویی اشعیا به تولد حزقیا پادشاه اشاره دارد، نه عیسی. حزقیا از زنی به دنیا آمد که در زمان بیان نبوت باکره بود، نه پس از باردار شدن، و نبوت عمانوئیل توسط حزقیا محقق شد، نه عیسی. روم انجیل واقعی را پنهان می کرد و از متون آخرالزمان برای منحرف کردن و مشروعیت بخشیدن به دروغ های بزرگ استفاده می کرد. عیسی پیشگویی های اشعیا در مورد عمانوئیل را برآورده نکرد و کتاب مقدس معنای باکره را در اشعیا 7 به اشتباه تفسیر می کند. اشعیا 7: 14-16: این قسمت از باکره ای نام می برد که پسری به نام عمانوئیل به دنیا می آورد که به معنای «خدا با ماست». این پیشگویی به شاه آحاز داده شده است و اشاره به وضعیت سیاسی فوری، به ویژه نابودی سرزمین دو پادشاه آحاز (پکاه و رزین) دارد. این با زمینه تاریخی و جدول زمانی تولد حزقیا پادشاه همسو است، نه با عیسی. نشان دادن ناهماهنگی روایت: اشعیا 7: 14-16: “”بنابراین خود خداوند به شما نشانه ای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده و پسری خواهد آورد و نام او را عمانوئیل خواهد گذاشت. او باید کره و عسل بخورد، تا زمانی که بداند بدی را رد کند و خوب را انتخاب کند. زیرا قبل از اینکه کودک بداند که بدی را رد کند و نیکی را انتخاب کند، سرزمین دو پادشاهی که از آنها می ترسید رها خواهد شد.» این قسمت از باکره ای نام می برد که پسری به نام عمانوئل به دنیا می آورد که به معنای «خدا با ماست». این پیشگویی به شاه آحاز داده شده است و اشاره به وضعیت سیاسی فوری، به ویژه نابودی سرزمین دو پادشاه آحاز (پکاه و رزین) دارد. این با زمینه تاریخی و جدول زمانی تولد حزقیا پادشاه همسو است، نه با عیسی. دوم پادشاهان 15: 29-30: «در ایام فکاه، پادشاه اسرائیل، تیگلاتفالسر، پادشاه آشور آمد و اییون، هابیل‌بیت‌ماخه، یانوح، قادش، حصور، جلعاد، جلیل و تمامی سرزمین نفتالی را گرفت و آنها را به اسیری به آشور برد. هوشع پسر الهه علیه فکاه بن رملیا توطئه کرد و به او حمله کرد و او را کشت. او در سال بیستم یوتام پسر عزیا جانشین او شد.» این داستان سقوط پکا و رزین را توصیف می کند و پیشگویی اشعیا در مورد ویران شدن سرزمین دو پادشاه را قبل از اینکه کودک (حزقیا) یاد بگیرد که بدی را رد کند و خیر را انتخاب کند، محقق می شود. دوم پادشاهان 18:4-7 او مکانهای بلند را برداشت، ستونهای مقدس را شکست، تیرهای خاکستر را برید و مار برنزی را که موسی ساخته بود، تکه تکه کرد، تا آن زمان بنی اسرائیل برای آن بخور می سوزاندند. نامش را نهوشتان گذاشت. او به یهوه خدای اسرائیل توکل کرد. در میان پادشاهان یهودا قبل یا بعد از او هیچکس مانند او نبود. زیرا او از خداوند پیروی کرد و از او دور نشد، بلکه احکامی را که خداوند به موسی فرمود، نگاه داشت. خداوند با او بود و هر جا که می‌رفت موفق می‌شد. او بر پادشاه آشور قیام کرد و به او خدمت نکرد. این اصلاحات حزقیا و وفاداری او به خدا را برجسته می‌کند و نشان می‌دهد که «خدا با او بود» و نام عمانوئیل را در متن حزقیا برآورده می‌کند. اشعیا 7:21-22 و دوم پادشاهان 19:29-31: «و در آن روز واقع خواهد شد که مردی یک گاو و دو گوسفند را برمی‌خیزد. و او به خاطر شیر فراوان آنها کره خواهد خورد. همانا کسی که در زمین باقی بماند کره و عسل بخورد.» / «و این برای تو نشانه ای خواهد بود ای حزقیا: امسال از آنچه از خود می روید بخوری و در سال دوم آنچه از خود می روید. و در سال سوم بکارید و درو کنید و تاکستان بکارید و از میوه آنها بخورید. و بازماندگان خاندان یهودا که باقی مانده اند، دوباره به پایین ریشه خواهند زد و به سمت بالا میوه خواهند داد. زیرا باقیمانده از اورشلیم بیرون خواهد رفت و بازمانده از کوه صهیون. غیرت یهوه صبایوت این را انجام خواهد داد.» هر دو قسمت از فراوانی و رفاه در زمین صحبت می کنند که با سلطنت حزقیا مرتبط است و این تفسیر را تأیید می کند که پیشگویی در اشعیا به حزقیا اشاره دارد. دوم پادشاهان 19:35-37: «و در آن شب واقع شد که فرشته خداوند بیرون آمد و صد و هشتاد و پنج هزار نفر را در اردوگاه آشوریان زد. و چون صبح برخاستند، اینک همه اجساد مرده بودند. سپس سناخریب پادشاه آشور رفت و به نینوا بازگشت و در آنجا اقامت گزید. و در حالی که در خانه خدای خود نیسروخ عبادت می‌کرد، پسرانش ادراملِک و شارعزر او را با شمشیر زدند و او به سرزمین آرارات گریخت. و پسرش اسرحدون به جای او سلطنت کرد.» این شکست معجزه آسای آشوریان را که توسط اشعیا پیشگویی شده بود توصیف می کند و نشان دهنده مداخله و حمایت خدا از حزقیا است و بیشتر نشان می دهد که پیشگویی عمانوئیل به حزقیا اشاره دارد. ] این دروغ‌ها فقط تعداد کمی هستند، دروغ‌های بسیار بیشتری در کتاب مقدس وجود دارد، کتاب مقدس دارای حقایقی است مانند اینکه عادلان و شریر از یکدیگر متنفرند (امثال 29:27، امثال 17:15، امثال 16:4)، اما به طور کلی سزاوار اعتبار نیست، زیرا محتوای آن، زمانی که در شوراهای روم تصمیم‌گیری می‌شد، از دست سیاهان عبور کرد.
بیدار شو و به من کمک کن دیگران را بیدار کنم که بیدار شوند! و از باکره ها صحبت می کنم، هدف من روشن است که زن باکره ای که برای ازدواجم می خواهم به من اعتقاد دارد و نه نسخه های دروغ رومی حقایق مربوط به عهد مقدس. امضا شده: جبرئیل، فرشته ای از بهشت که انجیلی متفاوت از انجیل موعظه شده توسط روم را اعلام می کند، و مسیحی بسیار متفاوت از زئوس که توسط رومیان موعظه می شود. اگر تو هستی و تو خیابون منو شناختی، دستمو بگیر و بریم یه جای خلوت: من از تو در برابر زبان افعی دفاع خواهم کرد! هیچ چیز و هیچ کس جلوی جریان عشق متقابل ما را نخواهد گرفت زیرا خدا با ماست. و حتی اگر این زمین دیگر برای تحمل وزن ما نباشد، ما همیشه با هم خواهیم بود.
The birth and death of the fourth beast. The Greco-Roman alliance by the same gods. The Seleucid Empire. The Roman Empire, Bahira, Muhammad, Jesus and persecuted Judaism: Religion and the Romans. Extended version, #Deathpenalty» │ English │ #HLCUII
El nacimiento y la muerte de cuarta bestia. La alianza greco-romana por los mismos dioses. (Versión extendida)
https://naodanxxii.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/03/idi24-the-plot.pdf .” “دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت نام دارد. █ وقتی که او (زن) مرا پیدا کند، من هم او را پیدا خواهم کرد و او (زن) به سخنان من ایمان خواهد آورد امپراتوری روم با اختراع ادیان به بشریت خیانت کرده است تا آن را تحت سلطه خود درآورد. همه ادیان نهادینه شده باطل هستند. تمام کتب مقدس آن ادیان حاوی تقلب است. با این حال، پیام هایی وجود دارد که منطقی هستند. و موارد دیگری گم شده اند که می توان از پیام های مشروع عدالت استنباط کرد. دانیال 12: 1-13 – “”شاهزاده ای که برای عدالت مبارزه می کند، برای دریافت برکت خدا قیام خواهد کرد.”” امثال 18:22 — “”زن نعمتی است که خدا به مرد می دهد.”” لاویان 21:14 — “”او باید با باکره ای که ایمان خود را دارد، ازدواج کند، زیرا او از قوم خود است، که وقتی صالحان برخیزند آزاد خواهند شد.”” 📚 دین نهادینه شده چیست؟ دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تبدیل می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. جزماتی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل می شود. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری های دیگر از ایمان برای تحت سلطه خود درآوردن مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز بر این باورید که اطاعت از دین همان ایمان داشتن است، به شما دروغ گفته اند. اگر هنوز به کتاب های آنها اعتماد دارید، به همان افرادی که عدالت را به صلیب کشیدند اعتماد دارید. این نیست که خدا در معابدش صحبت می کند. رم است. و روم هرگز از سخن گفتن دست برنداشت. بیدار شو کسی که به دنبال عدالت است نیازی به اجازه ندارد. نه یک موسسه.
El propósito de Dios no es el propósito de Roma. Las religiones de Roma conducen a sus propios intereses y no al favor de Dios.
https://gabriels52.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/arco-y-flecha.xlsx https://144k.xyz/wp-content/uploads/2025/03/idi24-d8a7d988-d985d8b1d8a7-d9bedb8cd8afd8a7-d8aed988d8a7d987d8af-daa9d8b1d8afd88c-d8b2d986-d8a8d8a7daa9d8b1d987-d8a8d987-d985d986-d8a7db8cd985d8a7d986-d8aed988d8a7d987d8af-d8a2d988d8b1.docx

Click to access idi24-d8a7d988-d985d8b1d8a7-d9bedb8cd8afd8a7-d8aed988d8a7d987d8af-daa9d8b1d8afd88c-d8b2d986-d8a8d8a7daa9d8b1d987-d8a8d987-d985d986-d8a7db8cd985d8a7d986-d8aed988d8a7d987d8af-d8a2d988d8b1d.pdf

او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。 ( https://ellameencontrara.comhttps://lavirgenmecreera.comhttps://shewillfind.me ) این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علف‌های هرز رومی را نابود می‌کند: مکاشفه ۱۹:۱۱ سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود “”امین و راستگو”” نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ می‌کند. مکاشفه ۱۹:۱۹ و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمده‌اند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند. مزمور ۲:۲-۴ “”پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او، که گفتند: “”بندهایشان را بگسلیم و طناب‌هایشان را از خود بیندازیم.”” او که در آسمان‌ها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آن‌ها را مسخره خواهد کرد.”” حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت می‌جنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او می‌جنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آن‌ها نماد فریب دین‌های دروغینی هستند که با آن‌ها حکومت می‌کنند. فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را “”همسر مسیح مسح‌شده خداوند”” نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بت‌ها را می‌فروشند و کلمات چاپلوسانه پخش می‌کنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمی‌گذارند، زیرا رهبران فاسد راه بت‌پرستی، تجرد یا قانونی‌سازی ازدواج‌های ناپاک در ازای پول را برگزیده‌اند. مقر مذهبی آن‌ها پر از بت‌ها است، از جمله کتاب‌های مقدس دروغین که در برابر آن‌ها تعظیم می‌کنند: اشعیا ۲:۸-۱۱ ۸ سرزمین آن‌ها پر از بت‌ها است، و آن‌ها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم می‌کنند. ۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آن‌ها را عفو نکن! ۱۰ به صخره‌ها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس. ۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد. امثال ۱۹:۱۴ خانه و ثروت از پدران به ارث می‌رسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است. لاویان ۲۱:۱۴ کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاق‌گرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد. مکاشفه ۱:۶ و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد. اول قرنتیان ۱۱:۷ زن، جلال مرد است. در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟ معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع می‌کنند، اما تنها دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگ‌های دینی دفاع می‌کنم. مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.
Un duro golpe de realidad es a «Babilonia» la «resurrección» de los justos, que es a su vez la reencarnación de Israel en el tercer milenio: La verdad no destruye a todos, la verdad no duele a todos, la verdad no incomoda a todos: Israel, la verdad, nada más que la verdad, la verdad que duele, la verdad que incomoda, verdades que duelen, verdades que atormentan, verdades que destruyen.
این داستان من است: خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعه‌ای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاری‌ها مشخص می‌شدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد. ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد. در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: “”تو کی هستی؟”” او در یکی از آن موقعیت‌ها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس می‌گیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب می‌رساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطه‌اش با مونیکا را علی‌رغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد. سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همان‌طور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمی‌توانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعده‌ها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک می‌کند که برخی وعده‌ها و سوگندها را می‌توان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع می‌کرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، می‌توانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او می‌دهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخ‌های روشنی نداد و با نگرش‌های طفره‌آمیز و معکوس‌کننده، فتنه را حفظ کرد. در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده می‌شد. خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدری‌اش، از این واقعیت که این تماس‌ها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند. این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجه‌ای سازمان‌یافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمه‌اش خواست شب‌ها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی می‌کند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیب‌تر می‌کرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمی‌شناختند. مونیکا در موسسه‌ای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمی‌کرد، اما از زمانی که پوشه‌ای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.
The day I almost committed suicide on the Villena Bridge (Miraflores, Lima) because of religious persecution and the side effects of the drugs I was forced to consume: Year 2001, age: 26 years.
Los arcontes dijeron: «Sois para siempre nuestros esclavos, porque todos los caminos conducen a Roma».
اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند. آن سه‌شنبه، ژوزه هیچ چیزی نمی‌دانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود. چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است. آن شب، ژوزه به محله قدیمی‌اش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی می‌کرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفت‌وگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند. “”شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.”” ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما می‌رفت. مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT می‌گذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد. “”آه، راست می‌گویی! من شنبه‌ها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکرده‌ام!”” او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانه‌اش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاه‌مدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت می‌کرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار می‌کشیدند، درحالی‌که فقط ۱۲ ساعت را ثبت می‌کردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا می‌داد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمی‌شد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد. ژوزه به یوهان رو کرد و گفت: “”من اینجا شنبه‌ها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.”” اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنه‌ای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود! با تعجب به یوهان گفت: “”یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمی‌شود! چه تصادفی! این همان دختری است که درباره‌اش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، می‌خواهم از او بپرسم که آیا نامه‌هایی را که برایش فرستاده‌ام، دریافت کرده یا نه. می‌خواهم بفهمم چرا این‌گونه رفتار می‌کند و علت تماس‌های مداومش را بداند.”” یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید: “”ساندرا، نامه‌هایم را خواندی؟ حالا می‌توانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟”” اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشاره‌ای نامحسوس علامتی داد. و درست مثل اینکه همه‌چیز از قبل برنامه‌ریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه! مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت: “”پس تو همان کسی هستی که دخترعمه‌ام را اذیت می‌کنی؟”” ژوزه با حیرت پاسخ داد: “”چی؟ من او را اذیت می‌کنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس می‌گیرد! اگر نامه‌ام را بخوانی، می‌بینی که فقط می‌خواستم پاسخی برای تماس‌های عجیبش پیدا کنم!”” اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا می‌کرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیب‌های ژوزه را گشت. سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود! خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آن‌ها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد! در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت: “”اگر او تو را اذیت می‌کند، پس به طور رسمی شکایت کن.”” ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون می‌دانست که دروغش آشکار خواهد شد. ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، می‌خواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرت‌زده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار می‌شد: “”ساندرا چطور می‌دانست که من اینجا خواهم بود؟”” چون او فقط شنبه‌ها صبح به آن مؤسسه می‌رفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود! هرچه بیشتر به این راز فکر می‌کرد، احساس ترس بیشتری می‌کرد. “”ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرت‌هایی فراطبیعی دارد!”” این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد. شهادت خوزه █ من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگ‌های زیر هستم: https://lavirgenmecreera.com https://ovni03.blogspot.com و وبلاگ‌های دیگر. من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئه‌های ساندرا الیزابت، هم‌کلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:
آن را روایت کرده‌ام). احتمال اینکه مونیکا نیوس، نامزد سابقم، به او جادو کرده باشد را رد نکردم. هنگامی که به دنبال پاسخ در کتاب مقدس بودم، در متی ۵ خواندم: “”برای کسانی که به شما توهین می‌کنند دعا کنید.”” در آن روزها، ساندرا به من توهین می‌کرد و همزمان می‌گفت که نمی‌داند چه اتفاقی برایش افتاده است، اینکه می‌خواهد همچنان دوست من باشد و باید مدام به او زنگ بزنم و دنبالش بروم. این روند پنج ماه طول کشید. به طور خلاصه، ساندرا وانمود می‌کرد که چیزی او را تسخیر کرده تا مرا در سردرگمی نگه دارد. دروغ‌های کتاب مقدس باعث شد فکر کنم که افراد خوب ممکن است به دلیل یک روح شیطانی رفتار بدی داشته باشند. به همین دلیل، توصیه به دعا کردن برای او چندان غیرمنطقی به نظر نمی‌رسید، زیرا ساندرا ابتدا وانمود می‌کرد که دوست است، و من فریبش را خوردم. دزدان اغلب از استراتژی تظاهر به نیت خوب استفاده می‌کنند: برای دزدی از مغازه‌ها، وانمود می‌کنند که مشتری هستند. برای گرفتن عشر، تظاهر می‌کنند که کلام خدا را موعظه می‌کنند، اما در واقع، آموزه‌های روم را تبلیغ می‌کنند. ساندرا الیزابت تظاهر کرد که دوست است، سپس تظاهر کرد که دوستی گرفتار مشکلات است و به کمک من نیاز دارد، اما همه اینها فقط برای بدنام کردن من و کمین گذاشتن با سه مجرم بود. احتمالاً این کار را از سر کینه انجام داد، زیرا یک سال قبل پیشنهادهایش را رد کرده بودم، چون عاشق مونیکا نیوس بودم و به او وفادار ماندم. اما مونیکا به وفاداری من اعتماد نداشت و تهدید کرد که ساندرا الیزابت را خواهد کشت. به همین دلیل، رابطه‌ام را با مونیکا به آرامی و در طی هشت ماه به پایان رساندم تا او فکر نکند که دلیلش ساندرا بوده است. اما ساندرا الیزابت چگونه جواب داد؟ با دروغ. او به دروغ مرا متهم به آزار جنسی کرد و با همین بهانه، سه مجرم را دستور داد که مرا بزنند، آن هم در برابر چشمان خودش. تمام این ماجرا را در وبلاگم و در ویدیوهایم در یوتیوب شرح داده‌ام:
نمی‌خواهم دیگر انسان‌های درستکار مثل من چنین تجربیات تلخی داشته باشند. به همین دلیل، این را نوشتم. می‌دانم که این حقیقت ناعادلانی مانند ساندرا را ناراحت خواهد کرد، اما حقیقت مانند انجیل واقعی است و تنها به نفع افراد درستکار است. شر خانواده خوزه بیشتر از ساندرا است: شرارت خانواده خوزه از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود خوزه با خیانتی ویرانگر از سوی خانواده خود مواجه شد. آن‌ها نه تنها از کمک به او برای متوقف کردن آزار و اذیت‌های ساندرا خودداری کردند، بلکه او را به دروغ به بیماری روانی متهم کردند. اعضای خانواده‌اش از این اتهامات به عنوان بهانه‌ای برای ربودن و شکنجه‌ی او استفاده کردند و دو بار او را به مراکز بیماران روانی و بار سوم به یک بیمارستان فرستادند. همه چیز از زمانی شروع شد که خوزه خروج ۲۰:۵ را خواند و تصمیم گرفت کاتولیک نباشد. از آن لحظه به بعد، او از آموزه‌های کلیسا خشمگین شد و به تنهایی علیه دکترین‌های آن اعتراض کرد. همچنین به خانواده‌اش توصیه کرد که دعا کردن به تصاویر را متوقف کنند. او به آن‌ها گفت که برای یک دوستش (ساندرا) دعا می‌کند که به نظر می‌رسید جادو شده یا تسخیر شده باشد. خوزه به دلیل آزار و اذیت‌های ساندرا تحت استرس شدیدی بود، اما خانواده‌اش تحمل نکردند که او از آزادی دینی خود استفاده کند. در نتیجه، آن‌ها زندگی حرفه‌ای، سلامت و اعتبار او را نابود کردند و او را در مراکز بیماران روانی بستری کردند، جایی که به او داروهای آرام‌بخش تزریق شد. آن‌ها نه تنها او را برخلاف میلش بستری کردند، بلکه پس از آزادی، او را مجبور کردند که با تهدید به بستری شدن مجدد، همچنان داروهای روانپزشکی مصرف کند. خوزه برای رهایی از این وضعیت تلاش کرد و در دو سال آخر این بی‌عدالتی، پس از نابودی حرفه‌ی برنامه‌نویسی‌اش، مجبور شد بدون دریافت حقوق در رستوران عمویی که به او خیانت کرده بود کار کند. در ۲۰۰۷، خوزه کشف کرد که این عمو بدون اطلاع او داروهای روانپزشکی را در غذای ناهارش می‌ریزد. او به لطف یکی از کارکنان آشپزخانه به نام لیدیا توانست حقیقت را کشف کند. بین ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷، خوزه تقریباً ده سال از جوانی خود را به دلیل خیانت خانواده‌اش از دست داد. با نگاهی به گذشته، او متوجه شد که اشتباه او این بود که برای رد کاتولیک بودن، از کتاب مقدس دفاع کرد، زیرا خانواده‌اش هرگز به او اجازه ندادند که آن را بخواند. آن‌ها این بی‌عدالتی را در حق او انجام دادند، زیرا می‌دانستند که او منابع مالی برای دفاع از خود ندارد. وقتی او سرانجام از مصرف اجباری داروها آزاد شد، فکر کرد که اعضای خانواده‌اش شروع به احترام گذاشتن به او کرده‌اند. حتی دایی‌ها و پسرعموهای مادری‌اش به او پیشنهاد کار دادند، اما سال‌ها بعد، دوباره به او خیانت کردند و او را مجبور به استعفا کردند. این موضوع باعث شد که خوزه بفهمد که نباید هرگز آن‌ها را می‌بخشید، زیرا نیت‌های بدشان آشکار شد. از آن لحظه، او تصمیم گرفت که دوباره کتاب مقدس را مطالعه کند و در ۲۰۰۷ شروع به کشف تناقضات آن کرد. کم‌کم متوجه شد که چرا خدا اجازه داده بود که خانواده‌اش در جوانی او را از دفاع از کتاب مقدس منع کنند. او تناقضات کتاب مقدس را کشف کرد و شروع به افشای آن‌ها در وبلاگ‌هایش کرد، جایی که همچنین داستان ایمان و رنج‌هایی که از سوی ساندرا و به ویژه خانواده خودش متحمل شده بود را بازگو کرد. به همین دلیل، در دسامبر ۲۰۱۸، مادرش با کمک پلیس‌های فاسد و یک روانپزشک که یک گواهی جعلی صادر کرد، دوباره تلاش کرد او را برباید. آن‌ها او را “”یک اسکیزوفرنیک خطرناک”” توصیف کردند تا دوباره او را زندانی کنند، اما این نقشه شکست خورد زیرا او در خانه نبود. شاهدانی برای این حادثه وجود داشتند و خوزه، صداهایی را به عنوان مدرک در شکایت خود به مقامات پرو ارائه داد، اما شکایت او رد شد. خانواده‌اش کاملاً می‌دانستند که او دیوانه نیست: او یک شغل ثابت، یک فرزند و مادر فرزندش را برای مراقبت کردن داشت. با این حال، با وجود دانستن حقیقت، آن‌ها تلاش کردند که او را با همان اتهامات قدیمی بربایند. مادرش و سایر بستگان متعصب کاتولیک او این اقدام را رهبری کردند. هرچند که وزارتخانه شکایت او را نادیده گرفت، خوزه در وبلاگ‌هایش تمام این مدارک را منتشر کرد و نشان داد که شرارت خانواده‌اش از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود. در اینجا شواهدی از آدم‌ربایی‌ها با استفاده از تهمت خیانتکاران آورده شده است: “”این مرد یک اسکیزوفرنیک است که به شدت نیاز به درمان روانپزشکی و مصرف دارو برای تمام عمر دارد.””

Click to access ten-piedad-de-mi-yahve-mi-dios.pdf

این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
The day I almost committed suicide on the Villena Bridge (Miraflores, Lima) because of religious persecution and the side effects of the drugs I was forced to consume: Year 2001, age: 26 years.
.”

 

تعداد روزهای تصفیه: روز # 282 https://144k.xyz/2024/12/16/this-is-the-10th-day-pork-ingredient-of-wonton-filling-goodbye-chifa-no-more-pork-broth-in-mid-2017-after-researching-i-decided-not-to-eat-pork-anymore-but-just-the/

اینجا ثابت می‌کنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf

If A*52=793 then A=15.250


 

“کوپید همراه با دیگر خدایان بت پرست (فرشتگان سقوط کرده، به عذاب ابدی برای شورش خود علیه عدالت فرستاده شده اند) به جهنم محکوم می شود.
استناد به این عبارات به معنای دفاع از کل کتاب مقدس نیست. اگر اول یوحنا 5:19 می گوید که “”تمام جهان در قدرت شریر است””، اما حاکمان به کتاب مقدس سوگند یاد می کنند، شیطان با آنها حکومت می کند. اگر شیطان با آنها حکومت می کند، تقلب نیز با آنها حکم می کند. بنابراین، کتاب مقدس حاوی برخی از آن تقلب است که در میان حقایق استتار شده است. با پیوند این حقایق می توان فریبکاری های آن را افشا کرد. افراد صالح باید این حقایق را بدانند تا اگر فریب دروغ های اضافه شده به کتاب مقدس یا سایر کتب مشابه را خوردند، بتوانند خود را از شر آنها رها کنند. دانیال 12:7 و شنیدم که مردی که کتانی پوشیده بود، که بر آبهای رودخانه بود، دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان بلند کرد و به او که تا ابد زنده است سوگند یاد کرد که برای مدتی، زمانها و نیمی از زمان خواهد بود. و هنگامی که پراکندگی قدرت قوم مقدس انجام شود، همه این چیزها تحقق خواهد یافت. با توجه به اینکه «شیطان» به معنای «تهمت زن» است، طبیعی است که انتظار داشته باشیم که شکنجه گران رومی، که دشمن مقدسین هستند، بعداً در مورد مقدسین و پیام های آنها شهادت دروغ داده باشند. بنابراین، آنها خودشان شیطان هستند، و نه موجودی نامحسوس که وارد و خارج می شود، همانطور که دقیقاً با آیاتی مانند لوقا 22: 3 («سپس شیطان به یهودا وارد شد…»)، مرقس 5: 12-13 (شیاطین وارد خوک ها می شوند) و یوحنا 13:27 («بعد از او، شیطان وارد شد» به این باور رسیدیم. هدف من این است: کمک به افراد صالح که قدرت خود را با باور به دروغ های فریبکارانی که پیام اصلی را جعل کرده اند، هدر ندهند، پیامی که هرگز از کسی نمی خواست در برابر چیزی زانو بزند یا برای چیزی که همیشه قابل مشاهده بود دعا کند. تصادفی نیست که در این تصویر که توسط کلیسای روم تبلیغ می شود، کوپید در کنار دیگر خدایان بت پرست ظاهر می شود. آنها نام مقدسین واقعی را به این خدایان دروغین داده اند، اما ببینید این مردان چگونه لباس می پوشند و موهای خود را چگونه بلند می کنند. همه اینها در تضاد با وفاداری به قوانین خدا است، زیرا این نشانه طغیان است، نشانه فرشتگان یاغی (تثنیه 22:5).
مار، شیطان یا شیطان (تهمت زن) در جهنم (اشعیا 66:24، مرقس 9:44). متی 25:41: “”سپس به کسانی که در سمت چپ هستند خواهند گفت: “”از من دور شوید، ای نفرین شده، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است.”” جهنم: آتش ابدی که برای مار و فرشتگان او آماده شده است (مکاشفه 12: 7-12)، به دلیل اینکه حقایق را با قرآن و بدعت ها برای داشتن کتاب مقدس خلق کرده اند، برای داشتن کتاب مقدس، بدعت ها و بدعت ها را ایجاد کرده اند. انجیل هایی که آنها را آخرالزمان می نامیدند، تا به دروغ های موجود در کتب مقدس دروغین اعتبار بخشند، همه در طغیان علیه عدالت.
کتاب خنوخ 95:6: “”وای بر شما ای شاهدان دروغین، و بر آنانی که بهای بی عدالتی را متحمل می شوند، زیرا شما ناگهان هلاک خواهید شد.”” کتاب خنوخ 95:7: «وای بر شما ای ستمکاران که عادلان را آزار می‌دهید، زیرا خود شما به‌سبب آن بی‌عدالتی تسلیم و جفا خواهید شد، و سنگینی بار شما بر دوش شما خواهد افتاد.» امثال 11: 8: “”عادل از مصیبت رهایی می یابد و عادل به جای او وارد می شود.”” امثال 16: 4: “”خداوند همه چیز را برای خود آفریده است، حتی شریران را برای روز بد.”” کتاب خنوخ 94:10: «ای ستمکاران، به شما می‌گویم که آن‌که شما را آفرید، شما را برانداز خواهد کرد. خداوند به هلاکت شما رحم نخواهد کرد، اما خداوند از هلاکت شما خوشحال خواهد شد.» شیطان و فرشتگانش در جهنم: مرگ دوم. آنها سزاوار این هستند که علیه مسیح و شاگردان وفادارش دروغ بگویند و آنها را متهم کنند که نویسندگان کفرگویی های روم در کتاب مقدس هستند، مانند عشق آنها به شیطان (دشمن). اشعیا 66:24: «آنها بیرون خواهند رفت و لاشه مردانی را که بر من تجاوز کرده اند، خواهند دید. زیرا کرم آنها نخواهد مرد و آتش آنها خاموش نخواهد شد. و برای همه مردم مکروه خواهند بود.» مرقس 9:44: “”جایی که کرم آنها نمی میرد و آتش خاموش نمی شود.”” مکاشفه 20:14: «و مرگ و هادس به دریاچه آتش افکنده شد. این دومین مرگ است، دریاچه آتش.»
Kadangi akivaizdu, kad jis niekada nemylėjo visų, jis sakys moteriai iš dešinės: „Eik su manimi, palaimintoji, kad paveldėčiau amžinąjį gyvenimą, kuris tau ir visiems teisiesiems buvo iš anksto nulemtas (Mt 25, 31). “ ir jis pasakys moteriai jo kairėje: „Bet tu, šmeižikoji ir prakeikta moteris, eik į amžinąją ugnį, paruoštą šėtonui ir jo pasiuntiniams! (Mato 25:41). https://ellameencontrara.com/2024/11/06/kadangi-akivaizdu-kad-jis-niekada-nemylejo-visu-jis-sakys-moteriai-is-desines-eik-su-manimi-palaimintoji-kad-paveldeciau-amzinaji-gyvenima-kuris-tau-ir-visiems-teisiesiems-buvo-is-ankst/ ¿Y quién no lo hace?: Jesús odiaba a sus enemigos, la profecía lo confirma. El rostro de Zeus en el sudario de Turin, la enseñanza de Cleobulo de Lindos en la Biblia, casi todo es un fraude!. https://ntiend.me/2024/03/16/y-quien-no-lo-hace-jesus-odiaba-a-sus-enemigos-la-profecia-lo-confirma-el-rostro-de-zeus-en-el-sudario-de-turin-la-ensenanza-de-cleobulo-de-lindos-en-la-biblia-casi-todo-es-un-fraude/ دعووں کی تردید: گیلیلیو بمقابلہ ارسطو، گیلینڈو بمقابلہ کلیوبولوس , زبور ۱۳۴:۳، # زبور۱۳۴، یسعیاہ ۵۸:۶، ملاکی ۴:۲، وحی ۲۱:۲، #سزائےموت, 0016 , Urdu , #QEU https://ellameencontrara.com/2025/03/06/%d8%af%d8%b9%d9%88%d9%88%da%ba-%da%a9%db%8c-%d8%aa%d8%b1%d8%af%db%8c%d8%af-%da%af%db%8c%d9%84%db%8c%d9%84%db%8c%d9%88-%d8%a8%d9%85%d9%82%d8%a7%d8%a8%d9%84%db%81-%d8%a7%d8%b1%d8%b3%d8%b7%d9%88%d8%8c/ Ježiš nie je Boh. Slovak https://ellameencontrara.com/2025/01/17/jezis-nie-je-boh-slovak/ Nunca he encontrado otra persona denunciando las cosas que yo denuncio, ni a través de sus propias páginas web ni anunciando mis páginas web, esta vieja etiqueta es evidencia que lo hago desde hace años. https://antimafiareligiosa.blogspot.com/2023/11/nunca-he-encontrado-otra-persona.html Los consejos de uno de los sabios de los griegos convertidos en evangelio, no los consejos de los judios fieles a Dios https://cielo-vs-tierra2.blogspot.com/2025/01/los-consejos-de-uno-de-los-sabios-de.html Una ola de calor sin precedentes en la historia de la humidad sí sería una señal del fin de los tiempos, guerras sin precedentes en la historia de la humidad también lo serían https://losdosdestinos.blogspot.com/2023/08/una-ola-de-calor-sin-precedentes-en-la.html “”Del traidor Judas al converso Pablo: las dos mentiras que Roma inventó para proteger criminales y destruir la justicia de Dios.”” https://penademuerteya.com/2025/07/09/post-directo-y-claro-desmontando-el-mito-de-judas/ Où se trouve le champ de bataille d’Harmaguédon ? Est-ce la guerre dans le ciel, une guerre dans l’éther, sur le plan spirituel, une guerre que nous ne voyons pas, ou une guerre sur le plan physique dans le domaine charnel ? D’où Michael lutte-t-il contre Satan ? Ne vous laissez pas berner. https://itwillbe.me/2024/07/19/ou-se-trouve-le-champ-de-bataille-dharmaguedon-est-ce-la-guerre-dans-le-ciel-une-guerre-dans-lether-sur-le-plan-spirituel-une-guerre-que-nous-ne-voyons-pas-ou-une-guerre-sur-le-plan-p/ Videos 451-460 – Al final del conflicto Gabriel se lleva la victoria y Zeús se lleva el dolor, Babilonia también se llama Dolores . https://ntiend.me/2023/02/15/videos-451-460/ За эту истину я защищаю смертную казнь https://shewillfind.me/2025/05/09/%d0%b7%d0%b0-%d1%8d%d1%82%d1%83-%d0%b8%d1%81%d1%82%d0%b8%d0%bd%d1%83-%d1%8f-%d0%b7%d0%b0%d1%89%d0%b8%d1%89%d0%b0%d1%8e-%d1%81%d0%bc%d0%b5%d1%80%d1%82%d0%bd%d1%83%d1%8e-%d0%ba%d0%b0%d0%b7%d0%bd%d1%8c/ Chose your pill: Red or Blue. But if you choose the red pill : reality will hit you because it hates those who deny it. https://videos-serie-lr.blogspot.com/2023/03/chose-your-pill-red-or-blue-but-no.html فقط ناظران دقیق متوجه می‌شوند. کلام شیطان: «انکار محبت به دشمن یعنی همراه بودن با شیطان، یعنی دوست داشتن شیطان، یعنی دوست داشتن دشمن خدا که همیشه با تعالیم الهی مخالفت کرده است؛ انکار نکردن یعنی دوست داشتن خدا… و همچنین دشمن (شیطان).» جایی که شک مجازات می‌شود، بی‌عدالتی شکوفا می‌شود.”

Download Zone │ Área de Transferência │ Khu vực Tải xuống │ ダウンロードゾーン │ Download-Bereich │ Downloadzone │ دانلود क्षेत्र │ Зона Загрузки │ Strefa Pobierania │ Zona Unduhan │ Eneo la Upakuaji │ Lugar ng Pag-download │ İndirme Alanı │ Zona de Descărcare │ ডাউনলোড অঞ্চল │ Зона Завантаження │ Zona de Descargas │ منطقة التنزيل │ Zone de Téléchargement │ ڈاؤن لوڈ زون │ Area Download │ 다운로드 영역 │ المنطقة دانلود │ 下载专区

Español
Polaco
Coreano
Urdu
Ucraniano
Inglés
Filipino
Italiano
Ruso
Árabe
Turco
Vietnamita
Francés
Holandés
Hindi
Persa
Chino
Indonesio
Suajili
Portugués
Alemán
Japonés
Rumano
Bengalí
IDI01 Español – Creí que le estaban haciendo brujería, pero la bruja era ella. Estos son mis argumentos. – La religión que yo defiendo se llama justicia (PDF █ DOCX)
IDI02 Inglés – I thought someone was doing witchcraft on her, but the witch was her. These are my arguments.- The religion I defend is called justice (PDF █ DOCX)
IDI03 Italiano – Credevo che fosse stregata, ma la strega era lei. Ecco i miei argomenti.  La religione che difendo si chiama giustizia  (PDF █ DOCX)
IDI04 Francés – Je pensais qu’elle était ensorcelée, mais la sorcière c’était elle. Voici mes arguments. –   La religion que je défends s’appelle la justice (PDF █ DOCX)
IDI05 Portugués – Eu pensei que ela estava sendo enfeitiçada, mas a bruxa era ela. Estes são meus argumentos.  A religião que defendo chama-se justiça  (PDF █ DOCX)
IDI06 Alemán – Ich dachte, sie wurde verzaubert, aber die Hexe war sie. Hier sind meine Argumente. Die Religion, die ich verteidige, heißt Gerechtigkeit  (PDF █ DOCX)
IDI07 Polaco – Myślałem, że została zaczarowana, ale to ona była wiedźmą. Oto moje argumenty.  Religia, której bronię, nazywa się sprawiedliwością  (PDF █ DOCX)
IDI08 Ucraniano – Я думав, що її зачарували, але відьмою була вона. Ось мої аргументи.   Релігія, яку я захищаю, називається справедливістю (PDF █ DOCX)
IDI09 Ruso – Я думал, что её околдовали, но ведьмой была она. Вот мои аргументы. Религия, которую я защищаю, называется справедливость (PDF █ DOCX)
IDI10 Neerlandés – Ik dacht dat ze betoverd werd, maar de heks was zij. Dit zijn mijn argumenten. De religie die ik verdedig heet gerechtigheid (PDF █ DOCX)
IDI44 Chino –我以为她被施了魔法,但女巫是她。这是我的论据。 我所捍卫的宗教是正义  (PDF █ DOCX)
IDI43 Japonés – 彼女が呪われていると思っていたが、魔女は彼女だった。これが私の論拠だ。   私が擁護する宗教は正義と呼ばれる (PDF █ DOCX)
IDI30 Coreano – 나는 그녀가 마법에 걸렸다고 생각했지만 마녀는 그녀였다. 이것이 나의 주장이다.   내가 옹호하는 종교는 정의라고 불린다 (PDF █ DOCX)
IDI23 Árabe –كنت أعتقد أنها مسحورة لكن الساحرة كانت هي. هذه هي أدلتي.   الدين الذي أدافع عنه يسمى العدل (PDF █ DOCX)
IDI20 Turco – Onun büyülendiğini sanıyordum ama cadı oymuş. İşte benim kanıtlarım. Savunduğum dinin adı adalettir (PDF █ DOCX)
IDI24 Persa – فکر می‌کردم او طلسم شده اما جادوگر خودش بود. اینها دلایل من هستند.   دینی که من از آن دفاع می‌کنم، عدالت نام دارد. (PDF █ DOCX)
IDI14 Indonesio – Saya pikir dia sedang disihir tapi penyihirnya adalah dia. Ini adalah argumen saya.  Agama yang aku bela disebut keadilan (PDF █ DOCX)
IDI26 Bengalí – আমি ভেবেছিলাম তাকে জাদু করা হয়েছে কিন্তু জাদুকরী সে-ই ছিল. এগুলি আমার যুক্তি।   আমি যে ধর্মকে রক্ষা করি তার নাম ন্যায়বিচার। (PDF █ DOCX)
IDI22 Urdu – میں نے سوچا کہ اس پر جادو کیا جا رہا ہے لیکن جادوگرنی وہی تھی. یہ ہیں میرے دلائل۔ (پی ڈی ایف فائل  میں جس مذہب کا دفاع کرتا ہوں اسے انصاف کہتے ہیں۔ (PDF █ DOCX)
IDI31 Filipino – Akala ko ay siya ang ginagayuma pero ang bruha pala ay siya mismo. Ito ang aking mga argumento.  Ang relihiyong aking ipinagtatanggol ay tinatawag na hustisya (PDF █ DOCX)
IDI32 Vietnamita – Tôi tưởng cô ấy bị yểm bùa nhưng phù thủy chính là cô ấy. Đây là những lập luận của tôi. Tôn giáo mà tôi bảo vệ được gọi là công lý (PDF █ DOCX)
IDI45 Hindi – मैंने सोचा कि उस पर जादू किया जा रहा है लेकिन असली जादूगरनी वही थी. ये रहे मेरे तर्क।  मैं जिस धर्म का बचाव करता हूँ उसे न्याय कहते हैं (PDF █ DOCX)
IDI54 Suajili – Nilidhani alikuwa akirogwa lakini mchawi alikuwa yeye. Hizi ni hoja zangu.   Dini ninayoitetea inaitwa haki (PDF █ DOCX)
IDI11 Rumano –Credeam că este vrăjită dar vrăjitoarea era ea. Acestea sunt argumentele mele.   Religia pe care o apăr se numește dreptate (PDF █ DOCX)

=

ChatGPT said to me: You face a serpent. You didn’t arm yourself. It was given to you.     https://neveraging.one/2025/06/21/chatgpt-said-to-me-you-face-a-serpent-you-didnt-arm-yourself-it-was-given-to-you/

Con solo ver a Gabriel recibir la espada, las serpientes ardieron.              https://ellameencontrara.com/2025/06/20/con-solo-ver-a-gabriel-recibir-la-espada-las-serpientes-ardieron/

The snake does not want to die Bot, fights against the eagle, it is a mutual war, but in the end: Roasted snake as a pleasing sacrifice to the Lord.     https://shewillfind.me/2025/06/21/the-snake-does-not-want-to-die-bot-fights-against-the-eagle-it-is-a-mutual-war-but-in-the-end-roasted-snake-as-a-pleasing-sacrifice-to-the-lord/