کسانی که حقیقت را دوست دارند نیازی به کف زدن ندارند، فقط سکوت برای صحبت کردن دارند. اگر همان کسانی که عیسی را شکنجه کردند تصمیم گرفتند چه چیزی «الهام‌بخش» است، آیا عجیب نیست که تنها گناه نابخشودنی دقیقاً زیر سؤال بردن متون آنها باشد؟ عدالت الهی هرگز شک را بر جرم مقدم نمی‌داند. این کار توسط یک امپراتوری شرور انجام می‌شود، نه قدیسانی که در خدمت خدا هستند. کسانی جو آپ کو دھوکہ دیتے ہیں وہ اس کے بارے میں کوئی مربوط وضاحت نہیں دے سکتے۔ BCA 41 18[463] 2 , 0062│ Persian │ #ECIO

 خوزه کارلوس گالیندو هینوستروزا به دنبال یک همسر فهمیده است. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/onNR9fy1dK4,
Day 363

 پیامی برای شاهزاده خانم آخرالزمان. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/2z7_01AvmaU

“تفاوت بین انسان عادل، گناهکار و ناعادل. پادشاهی قدیسان بر دیگران حکومت نخواهد کرد، اما پادشاهی ریاکاران هم‌اکنون بر پادشاهان زمین حکومت می‌کند.
به ما گفته‌اند که انسان‌های عادل وجود دارند و انسان‌های گناهکار. با این سخن ما را فریب دادند، زیرا همه‌ی گناهکاران بد نیستند: گناهکارانی هستند که عادل‌اند و گناهکارانی که شرورند. اگر کودکی عادل شستشوی مغزی داده شود تا به تصاویر احترام بگذارد، به او آموخته‌اند که گناه کند. تفاوت در این است که اگر آن کودک عادل خروج ۲۰:۵ را بخواند ـ ‘تصاویر را احترام نگذار’ ـ می‌فهمد و اطاعت می‌کند؛ قانون برای او باری غیرقابل تحمل نیست. اما کسانی که او را در راه گناه هدایت کردند، همان را خواندند و سرکشی کردند. دانیال ۱۲:۱۰، میکاه ۷، مزمور ۴۱ و مزمور ۱۱۸ پیام‌هایی دارند که به‌روشنی نشان می‌دهند عادلان ممکن است علیه خدا گناه کنند، زمانی که واقعاً ‘نمی‌دانند چه می‌کنند’.
ریاکاران فروتنی انسان در برابر شخصیت‌ها و اشیاء را ‘فروتنی در برابر خدا’ نامیدند و گفتند که عادل خواندن خود نشانه‌ی تکبر است. آیا کسی که واقعاً عادل است باید خود را ناعادل بنامد؟ از همین رو، با آیه لوقا ۵:۳۲ که می‌گوید ‘نیامده‌ام تا عادلان بلکه گناهکاران را بخوانم’ و با یوحنا ۸:۷ که سخنی مشابه دارد، روم خواست همه را در یک محکومیت قرار دهد و در برابر قانون خدا بایستد، تا هیچ‌کس نتواند خود را عادل بخواند، و همه را ناتوان از احترام به قانون خدا بنمایاند. آیا خدا قوانینی می‌دهد که بداند هیچ‌کس قادر به رعایتشان نیست؟
با آیاتی چون غلاطیان ۳:۱۰، همان روم که با کشتن مردان عادل قانون خدا را زیر پا گذاشت، به ما گفته است که همان‌گونه که آنان نتوانستند، هیچ‌کس زاده نشده تا بتواند قانون خدا را اجرا کند. افزون بر این، قانون حقیقی خدا را با احکام پوچی چون ختنه آلوده کرد، که با قانون ‘بدن خود را زخمی نکنید’ (لاویان ۱۹:۲۸) در تضاد است. این ترفندی بود برای بی‌اعتبار کردن هرکسی که از عدالتِ چشم در برابر چشم دفاع می‌کند: ‘آن از عهد عتیق است، پس آیا از ختنه نیز دفاع می‌کنی؟’
اگر خدا قوانین را فقط برای نشان دادن ناتوانی ما در اجرای آن‌ها داده بود، چون همه ذاتاً در برابر یهوه گناهکاریم (رومیان ۳:۲۰)، پس چرا در مزمور چنین می‌گوید: مزمور ۱۱۹:۴۴ ‘قانونت را همیشه، تا ابد و جاودان نگاه خواهم داشت. ۴۵ و در آزادی گام برخواهم داشت، زیرا احکامت را جستجو کرده‌ام.’ توجیه کردن خود با رومیان ۷:۲۵ دقیقاً همان چیزی است که این پیام هشدار می‌دهد: احترام به خدا تنها با لب‌ها، اما پیروی از فرمان‌های انسان و نه از او (اشعیا ۲۹:۱۳).

اگر کتاب عهد جدید را بخوانید، نه تنها شورش علیه قانون غذاهای ممنوعه را خواهید دید، بلکه شورش علیه عدالت را نیز خواهید دید، زیرا محبت ناحق دفاع می‌شود (افسسیان ۳:۷). به یاد داشته باشید که عدالت یعنی دادن هر کس آنچه شایسته اوست. تبلیغ چیزی ناحق برای کسی، چه خوب و چه بد، ظلم است؛ و اگر ظلم است، کلام خدا نیست بلکه کلام روم است، که دهان خود را برای هتک حرمت خدا و قدیسان او گشود.
روم کلیسای خود را به عنوان نجات‌دهنده از محکومیت الهی معرفی کرد (رومیان ۳:۲۳-۲۴) و موعظه کرد که ما همه با گناه اولیه متولد می‌شویم و تا لحظه مرگ گناه خواهیم کرد (رومیان ۷:۱۷). بنابراین، به گفته آن‌ها، هیچ عادل نیست، هیچ‌کس عادل متولد نمی‌شود و همه بدون استثناء به طور طبیعی گناهکارند. علاوه بر این، آن‌ها مدعی‌اند که نجات از مجازات با ایمان به دروغ‌های اثبات شده مانند خیانت یهودا، تولد باکره عیسی، و رستاخیز و صعود او به آسمان، همراه با گناهان و تعمیدهایی که برای سودآوری و دستکاری مردم با اخاذی ذهنی از جهنم‌های غیرممکن ساخته شده‌اند، حاصل می‌شود، که طبق آن‌ها، کسی قبلاً در آن‌ها بوده و موفق به خروج شده است (۱ پطرس ۳:۱۹)، گویی مرگ به معنای رفتن به جهنم است.
از آنجا که جهنم بخشی از یک پیشگویی در اشعیا است، مکانی برای مجازات ابدی و جسمانی — زیرا بدون بدن دردی وجود ندارد و بدون درد مجازاتی نیست — ما وجود آن مکان را نمی‌بینیم؛ طبق اشعیا، این مکان برای کسانی است که علیه خدا شوریده‌اند، نه برای عادلین (اشعیا ۶۶:۲۴).

روم داستان رستاخیز عیسی در روز سوم را ساختگی اعلام کرد، در حالی که به روزهای لغوی ۲۴ ساعته اشاره داشت و هوشع ۶: ۲ را از بافت خارج نمود؛ این بخش در مورد بازگشت جمعی صالحان در هزاره سوم سخن می‌گوید (مزامیر ۹۰: ۴). این همان بی‌احترامی است که روم هنگامی نشان داد که نبوت مربوط به شاه حزقیا و تولد او را تحریف کرد، که در آن زمان به زنی جوان و باکره اشاره داشت، هنگامی که اشعیا با شاه آحاز در مورد پسر آینده‌ای که با ابیا خواهد داشت صحبت می‌کرد — همان کسی که پیامبر او را ‘باکره’ یا ‘دوشیزه’ نامید (اشعیا ۷: ۱۴-۱۶؛ ۲ پادشاهان ۱۵: ۲۹-۳۰؛ ۲ پادشاهان ۱۸: ۴-۷؛ ۲ پادشاهان ۱۹: ۲۹-۳۱؛ ۲ پادشاهان ۱۹: ۳۵-۳۷).
این نبوت که تقریباً ۷۰۰ سال قبل از مسیح داده شد، تحقق فوری داشت و هرگز به تولد پوچی که در آن مادر، با وجود بارداری، باکره بماند، مرتبط نبود. خداوند با حزقیا بود تا قوم خود را از موقعیت‌های خصمانه نجات دهد؛ به همین دلیل گفته شد ‘عمانوئیل’، به معنی ‘خدا با ما’، که معنی صحیح آن ‘خدا در کنار ماست’ می‌باشد. این عبارت در مورد شاه حزقیا به کار رفت، اما رومیان نه تنها کتاب مقدس را از بافت خارج کردند — بلکه آن را به گونه‌ای تفسیر مجدد کردند که گویی خود خدا قرار است به عنوان یک انسان متولد شود تا به معنای واقعی کلمه ‘در میان ما باشد’. سپس مادر او را ‘مادر خدا’ نامیدند، که کفر و دروغ است، زیرا این بدان معناست که انسان می‌تواند خدا را بکشد و خدا نیاز به مراقبت مادر دارد.


دانیال ۲: ۴۴
‘و در ایام این پادشاهان، خدای آسمان‌ها، مملکتی را که هرگز زوال نخواهد پذیرفت برپا خواهد نمود، و این ملک به قوم دیگری واگذار نخواهد شد، بلکه همه‌ی آن ممالک را خرد کرده، فانی خواهد ساخت و خودش تا ابد استوار خواهد ماند.’
پیام در دانیال ۷: ۲۷ با این موضوع تناقض دارد، زیرا کسانی که جایگاه مقدسین واقعی را غصب کردند، منافع سلطه داشتند. من در مورد امپراتوری روم صحبت می‌کنم، آزاردهنده‌ی مقدسین — همان کسی که پیام‌های آن‌ها را دقیقاً همانطور که در دانیال ۱۲: ۱۰ پیشگویی شده بود، تحریف کرد.
در مورد دانیال ۲: ۴۴، توجه کنید که عبارت ‘تا ابد استوار خواهد ماند’ فقط در مورد صالحان صدق می‌کند (مزامیر ۴۱: ۱۲؛ مزامیر ۱۱۸: ۲۰): صالح به گناه خود اعتراف می‌کند؛ برای روی گرداندن از گناهش باید به معرفت آن رسیده باشد، زیرا وقتی به زندگی بازگشت، تناسخ یافت — و هیچ کس که تناسخ یابد، خاطره‌ای از زندگی گذشته‌اش ندارد، زیرا او بدن دیگری و بنابراین مرکز ذخیره حافظه دیگری (مغز دیگری) دارد. او فهمید که افراد ناعادلی را که شایسته آن نبودند، دوست داشته است، و بدین ترتیب مرتکب گناهی غیر عمد شد:
کتاب یشوع بن سیراخ ۱۲: ۱-۴ ۱ وقتی کار خوب می‌کنی، بدان که برای چه کسی انجام می‌دهی، و برای کارهای نیکت از تو تشکر خواهد شد. ۲ به مرد صالح نیکی کن، و پاداشی دریافت خواهی کرد، اگر نه از او، پس از خداوند. ۳ از کمک به شریر خیری حاصل نمی‌شود، و نه به عنوان کار نیک محسوب می‌گردد. ۴ در زمان نیاز، او تمام کارهای خوبی را که برایش کرده‌ای با آسیبی مضاعف به تو پس خواهد داد.
مزامیر ۱۰۹: ۵-۷ ۵ به عوض نیکی، بدی به من رسانیده‌اند، و به عوض محبتم، نفرت. ۶ شریری را بر او بگمار، و شیطان به دست راست او بایستد. ۷ چون داوری شود، گناهکار بیرون آید، و دعای او گناه شود.
مزامیر ۴۱: ۴ من گفتم: ‘خداوندا، بر من رحم کن؛ جانم را شفا ده، زیرا بر تو گناه کرده‌ام.’
امثال ۲۸: ۱۳ آن که گناهان خویش را می‌پوشاند، رستگار نخواهد شد؛ اما آن که آن‌ها را اعتراف کرده و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.
به این جزئیات توجه کنید: او دشمنانش را دوست ندارد و آن‌ها نیز او را دوست ندارند.
مزامیر ۴۱: ۵، ۷ ۵ دشمنانم بر من شرارت می‌گویند: ‘کی خواهد مُرد و اسمش نابود خواهد شد؟’ ۷ جمیع دشمنان من با هم بر ضدّ من پچپچه می‌کنند…
آیا این آشنا به نظر می‌رسد؟ بله، زیرا روم می‌دانست که این نبوتی برای زمان پایان است. روم با خارج کردن آن از بافت، داستان یهودای اسخریوطی را ساخت که به عیسی خیانت کرد – کسی که وقتی آمد گناه نکرد. پس چرا روم مرد صالحی را که گناه نکرد، با مرد صالحی که گناه می‌کند، مرتبط ساخت؟
مزامیر ۴۱: ۹-۱۲ ۹ حتی دوست صمیمی‌ام، که بر او توکل داشتم، که نان مرا می‌خورد، پاشنه‌ی خود را بر من بلند کرد. ۱۰ اما تو، ای خداوند، بر من رحم کن و مرا برپا ساز تا ایشان را جزا دهم. ۱۱ به این پی بردم که از من خشنود هستی: که دشمنم بر من پیروز نمی‌شود. ۱۲ اما تو، مرا در کمالم تأیید می‌کنی و مرا تا ابد در برابر روی خود قرار می‌دهی.
از این می‌توان نتیجه گرفت که اسرائیل واقعی صالحان هستند — و نه هیچ کس دیگر:
مزامیر ۴۱: ۱۳ متبارک باد یهوه خدای اسرائیل از ازل تا ابد. آمین و آمین.
مزامیر ۱۱۸: ۲ اکنون اسرائیل بگوید: ‘زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.’
پس، مشاهده کنید که چگونه مرد صالح مجازات می‌شود زیرا گناه کرده است، اما آن مجازات اصلاحی است — بر خلاف مجازاتی که در انتظار ناعادل است:
مزامیر ۱۱۸: ۱۷-۲۳ ۱۷ نمی‌میرم بلکه زنده می‌مانم و اعمال خداوند را بیان خواهم کرد. ۱۸ خداوند مرا به سختی تأدیب فرمود، اما مرا به دست مرگ نسپرد.

۱۹ درهای عدالت را بر من بگشایید. داخل شوم و خداوند را ستایش نمایم. ۲۰ این است باب خداوند. صالحان داخل آن خواهند شد. ۲۱ تو را حمد می‌گویم زیرا مرا مستجاب کردی و نجات من شدی. ۲۲ سنگی که معماران آن را رد کردند، سَرِ زاویه گردید. ۲۳ این از جانب خداوند شد؛ در نظر ما عجیب است. (لوقا ۲۰: ۱۴-۱۷)

و نگاه کنید به کسی که دشمنان خود را دوست ندارد، مطابق با کلام حقیقی خدا: توجه کنید که او عادل است. پس دشمنان او ناعادلند؛ خدا او را تأیید می‌کند، خدا او را بالا می‌برد، ناعادل او را می‌بیند و خشمگین می‌شود.

مزامیر ۱۱۲:۸-۱۰
۸ قلب او استوار است؛ نخواهد ترسید، تا زمانی که میل دشمنانش را ببیند.
۹ او تقسیم می‌کند، به فقرا می‌دهد؛ عدالت او برای همیشه باقی خواهد ماند؛ قدرت او در جلال بالا برده خواهد شد.
۱۰ شریران آن را خواهند دید و خشمگین خواهند شد؛ دندان‌های خود را به هم خواهند فشرد و نابود خواهند شد. آرزوی شریران فنا خواهد شد.

کلسی‌استیک ۱۲:۱-۶
۱ وقتی کار نیک انجام می‌دهید، به این فکر کنید که برای چه کسی، و ممکن است از عمل نیک خود چیزی انتظار داشته باشید.
۲ به نیکوکار نیکی کنید و پاداش خواهید گرفت، اگر نه از او، از خداوند.
۳ کمک به شریر هیچ نیکی به همراه ندارد، و حتی انجام یک کار نیک نیست.
۴ در زمان نیاز، او دو برابر آسیب به شما خواهد رساند برای تمام خوبی‌هایی که به او کرده‌اید.
۵ به او سلاح جنگی ندهید، تا با آن به شما حمله نکند.
۶ همچنین خدا شریران را متنفر است و مجازات آن‌ها را خواهد داد.

بدیهی است که او نیکویی می‌کند و به این فکر می‌کند که به چه کسی می‌دهد، و آن را به ‘هر کسی که درخواست می‌کند’ نمی‌دهد، همانطور که روم در لوقا ۶:۳۰ می‌خواهد. روم ایمان کورکورانه را تبلیغ کرد زیرا می‌دانست که حقیقت با او نیست، و هیچ‌گاه نمی‌خواست کسی با دیدن نور شواهد آن را رد کند. او می‌خواست مردم در تاریکی ایمان کور قدم بزنند تا بتواند آن‌ها را فریب دهد.

و برخلاف کلمات در دانیال ۷:۲۵-۲۶، در دانیال ۷:۲۷ روم غیرممکن را قرار داد: اینکه قدیسان بر ناعادلین حکمرانی کنند. این کار را برای حکمرانی بر همه انجام داد، زیرا کلیسای روم خود را ‘مقدس’ می‌نامد:

دانیال ۷:۲۷
و سلطنت و فرمانروایی و جلال پادشاهی‌ها زیر تمام آسمان‌ها، به قوم قدیسان اعلی‌حضرت داده خواهد شد؛ که سلطنت او سلطنت ابدی است و همه فرمانروایی‌ها به آن‌ها خدمت و اطاعت خواهند کرد.

اما در واقع، روم خود را به عنوان فاحشه بزرگ قرار داد که بر پادشاهان زمین حکومت می‌کند:

مکاشفه ۱۷:۱۵
او به من گفت: آب‌هایی که دیدی، جایی که فاحشه نشسته است، مردم، جمعیت‌ها، ملت‌ها و زبان‌ها هستند.

این دقیقاً همان چیزی است که اکنون هست: انجمنی از رهبران ادیان دروغین برای سود، که کلاهبرداری خود را زیر پوشش امور اجتماعی و خیریه پنهان می‌کنند.
آیا فریب دادن مردم برای سود بردن از پرستش تصاویر و اشخاص خیریه است؟

دانیال ۲:۴۴ با دانیال ۷:۲۷ تضاد دارد.
بنابراین، عادلین بر ناعادلین حکمرانی نمی‌کنند: آن‌ها از آن‌ها جان به در می‌برند.

دانیال ۲:۴۴
و در روزهای این پادشاهان، خدای آسمان سلطنتی برپا خواهد کرد که هرگز ویران نخواهد شد، و سلطنت به قوم دیگری سپرده نخواهد شد؛ آن سلطنت تمام این پادشاهی‌ها را خرد و نابود خواهد کرد، اما برای همیشه پابرجا خواهد ماند.

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/11/idi24-judgment-against-babylon-persian.pdf .”
“در مرقس ۳:۲۹ دربارهٔ ‘گناه بر ضد روح‌القدس’ که نابخشودنی دانسته شده، هشدار داده می‌شود. اما تاریخ و عمل رومیان یک وارونگی اخلاقی نگران‌کننده را آشکار می‌کند: مطابق با آموزهٔ آنان، گناه واقعیِ نابخشودنی نه خشونت است و نه بی‌عدالتی، بلکه زیر سؤال بردن اعتبار کتاب مقدسی است که خودشان تدوین و تحریف کرده‌اند. در همین حال، جنایت‌های سنگینی مانند کشتن بی‌گناهان نادیده گرفته شده یا توسط همان قدرتی توجیه شده است که ادعای خطاناپذیری می‌کرد. این نوشته بررسی می‌کند که این ‘گناه یگانه’ چگونه ساخته شد و چگونه این نهاد از آن برای حفظ قدرت خود و توجیه بی‌عدالتی‌های تاریخی استفاده کرد.

در مقاصدی متضاد با مسیح، ضد مسیح قرار دارد. اگر اشعیا ۱۱ را بخوانید، مأموریت مسیح را در زندگی دوم او خواهید دید، و آن این نیست که به همه لطف کند، بلکه فقط به صالحان. اما ضد مسیح فراگیر است؛ با وجود اینکه ناعادل است، می‌خواهد سوار کشتی نوح شود؛ با وجود اینکه ناعادل است، می‌خواهد همراه لوط از سدوم خارج شود… خوشا به حال کسانی که این کلمات برایشان توهین‌آمیز نیست. کسی که از این پیام آزرده نشود، او صالح است، تبریک به او: مسیحیت توسط رومیان ایجاد شد؛ تنها ذهنی که دوستدار تجرد (عزوبت) است و خاصِ رهبران یونانی و رومی، دشمنان یهودیان باستان، می‌تواند پیامی مانند این را تصور کند: ‘اینان کسانی هستند که خود را با زنان نجس نکرده‌اند، زیرا باکره مانده‌اند. آنها هر جا که بره برود، او را دنبال می‌کنند. آنها از میان مردمان خریده شده‌اند تا نوبر باشند برای خدا و بره’ در مکاشفه ۱۴: ۴، یا پیامی شبیه به این: ‘زیرا در قیامت نه زن می‌گیرند و نه شوهر می‌کنند، بلکه مانند فرشتگان خدا در آسمان خواهند بود’، در متی ۲۲: ۳۰. هر دو پیام به نظر می‌رسد که از یک کشیش کاتولیک رومی آمده باشند، نه از یک پیامبر خدا که این برکت را برای خود می‌طلبد: ‘کسی که همسر یابد، خیری یافته و از خداوند رضایت کسب کرده است’ (امثال ۱۸: ۲۲)، لاویان ۲۱: ۱۴ ‘او نباید زنی بیوه یا مطلقه یا زن بدنام یا فاحشه بگیرد، بلکه باید دختری باکره از قوم خود را به همسری بگیرد.’

من مسیحی نیستم؛ من یک هنوته‌ایست (Henotheist) هستم. من به یک خدای برتر که بالاتر از همه چیز است ایمان دارم، و باور دارم که خدایانی آفریده‌شده نیز وجود دارند — برخی وفادار و برخی فریبکار. من فقط به خدای برتر دعا می‌کنم.

اما از آن‌جا که از کودکی در مسیحیت رومی آموزش دیده بودم، سال‌ها به آموزه‌های آن باور داشتم. حتی زمانی که عقل سلیم چیز دیگری می‌گفت، آن عقاید را دنبال می‌کردم.

برای مثال — به‌اصطلاح — من گونهٔ دیگرم را به زنی تقدیم کردم که قبلاً یک سیلی به من زده بود. زنی که در ابتدا مثل یک دوست رفتار می‌کرد، اما بعد، بدون هیچ دلیل، شروع به رفتاری کرد که انگار من دشمنش هستم — با رفتارهایی عجیب و متناقض.

تحت تأثیر کتاب مقدس، باور داشتم که نوعی طلسم باعث این تغییر شده، و آنچه او نیاز داشت دعا بود تا به دوستی که قبلاً نشان داده بود (یا تظاهر کرده بود) بازگردد.

اما در نهایت، همه‌چیز بدتر شد. به محض اینکه فرصتی برای بررسی عمیق‌تر پیدا کردم، دروغ را کشف کردم و در ایمانم احساس خیانت دیدم. فهمیدم که بسیاری از این آموزه‌ها از پیام حقیقی عدالت نیامده‌اند، بلکه از هلنیسم رومی که به متون مقدس نفوذ کرده، آمده‌اند. و تأیید کردم که فریب خورده‌ام.

به همین دلیل، اکنون روم و فریب آن را محکوم می‌کنم. من با خدا نمی‌جنگم، بلکه با تهمت‌هایی که پیام او را تحریف کرده‌اند مبارزه می‌کنم.

امثال ۲۹:۲۷ می‌گوید که مرد عادل از بدکاران نفرت دارد. اما اول پطرس ۳:۱۸ می‌گوید که مرد عادل برای بدکاران مرد. چه کسی باور می‌کند کسی برای کسانی که از آن‌ها نفرت دارد بمیرد؟ باور به آن یعنی ایمان کور؛ یعنی پذیرش تضاد.

و وقتی ایمان کور موعظه می‌شود، آیا این به آن معنا نیست که گرگ نمی‌خواهد شکارش فریب را ببیند؟

یهوه مانند یک جنگجوی نیرومند فریاد خواهد زد: «از دشمنانم انتقام خواهم گرفت!»
(مکاشفه ۱۵:۳ + اشعیا ۴۲:۱۳ + تثنیه ۳۲:۴۱ + ناحوم ۱:۲–۷)

پس چه می‌توان گفت درباره‌ی آن «محبت به دشمن» که طبق برخی آیات کتاب مقدس، پسر یهوه گویا آن را تعلیم داده و گفته باید کمال پدر را با محبت به همگان تقلید کنیم؟
(مرقس ۱۲:۲۵–۳۷، مزمور ۱۱۰:۱–۶، متی ۵:۳۸–۴۸)
این دروغی‌ست که دشمنان پدر و پسر آن را منتشر کرده‌اند.
آموزه‌ای جعلی که از آمیختن یونان‌گرایی با کلام مقدس پدید آمده است.

من فکر می کردم که دارند برای او جادوگری می کنند، اما او جادوگر بود. اینها استدلال های من است. ( https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/idi24.pdf ) –

آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟

در لبه‌ی مرگ، در مسیری تاریک قدم می‌زد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوه‌ها منعکس می‌شدند تفسیر می‌کرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █
شب بر جاده‌ی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پرده‌ای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوه‌ها می‌گذشت، پوشانده بود. او بی‌هدف گام برنمی‌داشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود.
بدنش از سرما بی‌حس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایه‌ی کشیده‌ای بود که در نور چراغ‌های کامیون‌هایی که غرش‌کنان از کنارش عبور می‌کردند، امتداد می‌یافت. کامیون‌هایی که بی‌وقفه می‌راندند، بی‌آنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در می‌برد.
هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جاده‌ای دوطرفه را از هم جدا می‌کرد، پیش برود، در حالی که کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و تریلرهای غول‌پیکر تنها چند سانتی‌متر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکننده‌ی موتورهای عظیم او را در بر می‌گرفت، و چراغ‌های کامیون‌هایی که از پشت سر می‌آمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، می‌تاباندند. در همان لحظه، کامیون‌های دیگری از رو‌به‌رو نزدیک می‌شدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدم‌هایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابت‌قدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت می‌توانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد.
گرسنگی چونان هیولایی از درون او را می‌بلعید، اما سرما نیز بی‌رحم بود. در کوهستان، شب‌ها همچون پنجه‌هایی نامرئی تا مغز استخوان را می‌سوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخ‌زده وجودش را در بر می‌گرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقه‌ی زندگی‌اش را خاموش کند. هرجا که می‌توانست پناه می‌گرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشه‌ای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمی‌کرد. آب از لابه‌لای لباس‌های پاره‌اش نفوذ می‌کرد و به پوستش می‌چسبید، حرارت اندکش را می‌ربود.
کامیون‌ها بی‌وقفه در مسیر خود پیش می‌رفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا می‌آورد، درخواست کمک می‌کرد. اما رانندگان یا بی‌تفاوت می‌گذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او می‌انداختند، گویی او تنها سایه‌ای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف می‌کرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار می‌کرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده می‌گرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت.
در یکی از همان شب‌های بی‌پایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زباله‌های مسافران به دنبال تکه‌ای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمه‌ای نان خشک رقابت می‌کرد، پیش از آنکه آن‌ها بتوانند آخرین خرده‌های نان را ببلعند، او دست دراز می‌کرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجات‌دهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواسته‌های شخصیت‌های شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همان‌هایی که با افتراهای خود، او را به این جاده‌ی زرد کشانده بودند.
گاه‌گاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعه‌ای نوشیدنی به او می‌داد، هدیه‌ای کوچک، اما آرامشی در دل رنج‌های بی‌پایانش.
اما بی‌تفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک می‌کرد، بسیاری روی برمی‌گرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آن‌ها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش می‌کرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی می‌راندند. او نمی‌توانست درک کند که چگونه مردم می‌توانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه می‌توانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بی‌آنکه ذره‌ای دلسوزی نشان دهند؟
با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم می‌زد، کیلومترها آسفالت را پشت سر می‌گذاشت، شب‌هایی بی‌خوابی، روزهایی بی‌غذا. مصیبت‌ها یکی پس از دیگری بر او فرود می‌آمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاه‌ترین ناامیدی‌ها، هنوز جرقه‌ای از بقا زنده بود، جرقه‌ای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه می‌کشید.

مزمور ۱۱۸:۱۷
“”من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.””
۱۸ “”خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.””

مزمور ۴۱:۴
“”گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف می‌کنم که به تو گناه ورزیده‌ام.””

ایوب ۳۳:۲۴-۲۵
“”و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیه‌ای یافت.””
۲۵ “”آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.””

مزمور ۱۶:۸
“”خداوند را همواره پیش روی خود داشته‌ام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.””

مزمور ۱۶:۱۱
“”تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذت‌ها تا ابد.””

مزمور ۴۱:۱۱-۱۲
“”از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.””
۱۲ “”اما مرا به سبب راستی‌ام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.””

مکاشفه ۱۱: ۴
“”این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستاده‌اند.””

اشعیا ۱۱ :۲
“”روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.””

من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شده‌ام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون می‌بینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمی‌کند، بلکه با کلیسای خود ازدواج می‌کند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نام‌های مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجه‌گیری خود را بگیرید). این شخصیت‌ها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمه‌های گچی را می‌بوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است.

پیامی که آنها موعظه می‌کنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد می‌کنم. و هنگامی که کفاره‌ام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی می‌آید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است.

امثال ۲۸:۱۳
“”آن که گناهان خود را می‌پوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.””

امثال ۱۸:۲۲
“”هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.””

من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو می‌کنم. او باید همان‌گونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت می‌شوی، به این دلیل است که باخته‌ای:

لاویان ۲۱:۱۴
“”بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشه‌ای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.””

برای من، او جلال است:

اول قرنتیان ۱۱:۷
“”زن، جلال مرد است.””

جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کرده‌ام: “”پیروزی نور””.

و وب‌سایت‌هایم را “”بشقاب‌پرنده”” نامیده‌ام، زیرا با سرعت نور حرکت می‌کنند، به گوشه‌های دنیا می‌رسند و اشعه‌های حقیقت را شلیک می‌کنند که تهمت‌زنندگان را سرنگون می‌کند. با کمک وب‌سایت‌هایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم.

وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها:
“”أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).””
و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت:
“”تو نمی‌دانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامه‌نویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواری‌ها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.””

من بارها با خود مرگ روبرو شدم:

حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شده‌ایم!

حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم…

این داستان من است، می‌دانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.

عیسی خزندگان را متهم کرد: “”متی 23:33 ای مارها، فرزندان افعی””، اما او شیطان نبود. (زبان ویدیویی: انگلیسی) https://youtu.be/5nXroc6xkhk

1 ¿Es acaso el arcángel Miguel un compañero de armas del dios Marte adorado por los romanos? ambos se ven iguales, ¿no será acaso el mismo dios Marte con otro nombre? ¿No es curioso que Roma le rece a las estatuas de ambos hombres? si esto no es continuismo religioso, ¿Qué es? https://ellameencontrara.com/2025/10/30/es-acaso-el-arcangel-miguel-un-companero-de-armas-del-dios-marte-adorado-por-los-romanos-ambos-se-ven-iguales-no-sera-acaso-el-mismo-dios-marte-con-otro-nombre-no-es-curioso-que-r/ 2 Jesus er ikke Gud. Danish https://gabriels.work/2025/01/17/jesus-er-ikke-gud-danish/ 3 Formigas-bala (Paraponera clavata) vs. Formigas Bulldog Asiáticas (Myrmecia gulosa). A guerra das formigas: As formigas mais guerreiras da Ásia enfrentam as formigas mais guerreiras da América. Situação criada pelo CHATGPT. https://144k.xyz/2024/11/09/formigas-bala-paraponera-clavata-vs-formigas-bulldog-asiaticas-myrmecia-gulosa-a-guerra-das-formigas-as-formigas-mais-guerreiras-da-asia-enfrentam-as-formigas-mais-guerreiras-da-america-situac/ 4 Dios se comería el sol como tú te comes una yema de huevo duro, pero la gente adora imágenes del sol y no a Dios. https://gabriels.work/2024/01/24/los-led-senegami-aroda-etneg-al-orep-orud-oveuh-ed-amey-anu-semoc-et-ut-omoc-los-le-airemoc-es-soid/ 5 Porque busqué justicia y ustedes no me ayudaron, busqué la gloria y ustedes me dieron sus espaldas. https://ellameencontrara.com/2023/09/17/porque-busque-justicia-y-ustedes-no-me-ayudaron-busque-la-gloria-y-ustedes-me-dieron-sus-espaldas/

“عشق جهانی خدا: آیا خدا می‌تواند هم شاهد دروغین و هم متهم دروغین را دوست داشته باشد؟
اشعیا ۴۲:۱۲: ‘خداوند را جلال دهید و ستایش او را در جزایر اعلام کنید.’ ۱۳ ‘خداوند مانند یک جنگجوی قدرتمند بیرون خواهد رفت؛ مانند یک مرد جنگی بر دشمنان خود پیروز خواهد شد.’ (این متن، آموزه دوست داشتن دشمنان را رد می‌کند.) مکاشفه ۱۴:۷: ‘از خدا بترسید و او را جلال دهید، زیرا زمان داوری او فرا رسیده است. او را که آسمان‌ها، زمین، دریا و چشمه‌های آب را آفرید، پرستش کنید.’ (مکاشفه پیشگویی اشعیا را تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که ‘چشم در برابر چشم’ هرگز منسوخ نشده است. روم پیام اصلی را تحریف کرد.)

خروج ۲۱:۱۶: ‘هر که شخص دیگری را بدزدد، باید کشته شود.’ مکاشفه ۱۳:۱۰: ‘اگر کسی به اسارت برود، به اسارت خواهد رفت. اگر کسی با شمشیر بکشد، با شمشیر باید کشته شود. این مستلزم صبر و ایمان از جانب مقدسین است.’ (این نشان می‌دهد که برخی از افراد صالح محکوم به اسارت بودند، اما همچنین تأیید می‌کند که آدم‌ربایان با عواقب آن روبرو خواهند شد: مجازات اعدام.)

این من در سال ۲۰۰۰ هستم. من ۲۴ ساله بودم و می‌خواستم همسر خوبی پیدا کنم، همانطور که در امثال ۱۹:۱۴ خوانده بودم. به همین دلیل می‌خواستم خدا را راضی کنم – تا او مرا با زنی صالح برکت دهد. من پس از خواندن خروج ۲۰:۵، کلیسای کاتولیک را ترک کردم و خشمگین شدم. من اعتراض کردم زیرا متوجه شدم که بت‌پرستی به من آموخته شده است، نه پرستش واقعی خدا. آنها به من آموختند که به مجسمه‌ها و تصاویر دعا کنم، گویی خدا قادر به شنیدن مستقیم دعاهای من نیست. آنها به من آموختند که به اصطلاح واسطه‌ها دعا کنم، گویی خدا از دور ناشنوا است. اما هم بستگان متعصب کاتولیک من و هم برخی از متعصبان پروتستانِ معتقد به کتاب مقدس، نه اشتیاق من برای هدایت آزادانه دیگران را تحمل کردند و نه خشم برحق من را وقتی فهمیدم که توسط کلیسا فریب خورده‌ام. بنابراین آنها به دروغ مرا به بیماری روانی متهم کردند و با استفاده از این بهانه، سه بار مرا ربودند و در مراکز روانپزشکی حبس کردند، جایی که شکنجه داروهای اجباری را متحمل شدم. روانپزشکی که استخدام کرده بودند مانند یک قاضی فاسد عمل کرد و مرا در یک محاکمه ناعادلانه به خاطر پول – به اسارت و شکنجه – محکوم کرد. من عدالت می‌خواهم: مجازات اعدام برای کسانی که مرا ربودند و کسانی که به دروغ مرا به این منظور متهم کردند.

تنها در سال ۲۰۱۷، زمانی که زمان بیشتری برای مطالعه کتاب مقدس داشتم، فهمیدم که چرا به دست بت‌پرستان افتاده‌ام، حتی با اینکه علیه بت‌پرستی صحبت کرده بودم. بدون اینکه متوجه شوم، از شورش‌های دیگر علیه خدا دفاع می‌کردم، زیرا با گفتن ‘کلیسای کاتولیک مبتنی بر کتاب مقدس نیست’، تلویحاً می‌گفتم که کتاب مقدس فقط شامل حقیقت است. به همین دلیل است که خدا مرا اصلاح کرد – با استفاده از آن افراد شرور برای متوقف کردن دفاع کورکورانه من از کتاب مقدس. اما خدا نگذاشت من بمیرم، زیرا او می‌دانست که من مرد عادلی بوده‌ام – و هنوز هم هستم. (متی ۲۱:۳۳-۴۴، مزامیر ۱۱۸:۱۰-۲۶)

عشق جهانی عدالت نیست، زیرا عدالت نمی‌تواند از عشق بی‌قید و شرط ناشی شود.

این یک اختراع رومی بود – شورشی که در لباس دین پنهان شده بود.

آیه معروف یوحنا ۳:۱۶، ‘زیرا خدا جهان را آنقدر دوست داشت…’ و عبارت اول پطرس ۳:۱۸، ‘صالحان برای ظالمان مردند’، به طور گسترده برای ترویج ایده عشق جهانی خدا که همه را، صرف نظر از رفتارشان، در بر می‌گیرد، مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این پیام نشان می‌دهد که عیسی جان خود را برای نجات بشریت، صرف نظر از اینکه صالح باشند یا ظالم، فدا کرد، که این امر منجر به این آموزه شده است که ایمان به مسیح برای رستگاری کافی است.

با این حال، این مفهوم با پیام‌های موجود در امثال در تضاد است: امثال ۱۷:۱۵ می‌آموزد که هر کسی که شریران را توجیه و صالحان را محکوم کند، مورد نفرت خداست. ایده توجیه ظالمان صرفاً با پذیرش یک آموزه، خلاف عدالت است. علاوه بر این، امثال ۲۹:۲۷ تأکید می‌کند که صالحان از ظالمان متنفرند و ظالمان از صالحان متنفرند. از آنجایی که عیسی عادل بود، غیرقابل تصور است که او جان خود را برای عشق به ظالمان فدا کرده باشد.

این تضاد، تنشی اساسی بین جهان‌شمولیِ ترویج‌شده توسط روم و تزریق هلنیسم را آشکار می‌کند. هلنیسم در کتاب مقدس در آموزه عشق به دشمنان آشکار است، که کپی گفته کلئوبولوس لیندوسی، یونانی متولد قرن ششم است که نوشت: ‘به دوستان و دشمنان خود نیکی کنید، تا برخی را حفظ کنید و برخی دیگر را جذب کنید.’ این تضاد بین عشق جهانی و عدالت گزینشی به ما نشان می‌دهد که چگونه دین واقعیِ مورد آزار و اذیت، هلنی شد تا مسیحیت ایجاد شود.

خدا همه را دوست ندارد، زیرا عشق ورزیدن به معنای محافظت است؛ و اگر خدا هم طعمه و هم شکارچی را محافظت می‌کرد، هیچ‌کس را نجات نمی‌داد.

مزمور ۵:۱۲ زیرا تو، ای خداوند، صالحان را برکت خواهی داد؛ تو آنها را با لطفی همچون سپر احاطه خواهی کرد.

مزمور ۵:۴ زیرا تو خدایی نیستی که از بی‌عدالتی لذت می‌برد؛ ظالمان با تو ساکن نخواهند شد. ۵ احمق‌ها در برابر تو نخواهند ایستاد؛ تو از همهٔ گناهکاران بیزار هستی. ۶ تو کسانی را که دروغ می‌گویند نابود خواهی کرد؛ خداوند از مرد خونخوار و تهمت‌زن بیزار خواهد بود.

کسی که همه را دوست دارد، از هیچ‌کس محافظت نمی‌کند.

خدا نمی‌تواند درستکار و بدکار را به یک اندازه دوست داشته باشد، بدون اینکه به یکی از آنها خیانت کند.

اگر خدا هم طعمه و هم شکارچی را محافظت می‌کرد، نسبت به هر دو بی‌عدالتی می‌کرد.

دوست داشتن یعنی جانبداری کردن؛ و خدا از قبل طرف خودش را انتخاب کرده است.

عشقی که بین تهمت‌زن و بی‌گناه تمایز قائل نشود، عشق نیست، خیانت است.

خدا عشق خود را به طور تصادفی توزیع نمی‌کند؛ او انتخاب می‌کند، محافظت می‌کند و قضاوت می‌کند.

کسی که از شکارچی محافظت می‌کند، طعمه را محکوم می‌کند – و خدا بی‌عدالت نیست.

عشق واقعی جدایی را می‌طلبد: بین مقدس و نامقدس، بین خود و دیگران.

دوست داشتن یعنی جانبداری کردن، و خدا از قبل طرف خودش را انتخاب کرده است. به همین دلیل است که او آنها را انتخاب کرده است: زیرا کسی که همه را دوست دارد، فقط تعداد کمی را انتخاب نمی‌کند.

متی ۲۲:۱۴ زیرا بسیاری فراخوانده می‌شوند، اما تعداد کمی برگزیده می‌شوند.

محبوبیت یک پیام، منسجم بودن یا نبودن آن را تعیین نمی‌کند. پیام ممکن است منسجم باشد، اما تعداد کمی گوش‌های درست دارند. محبوبیت پیام به ماهیت مخاطب بستگی دارد، نه کیفیت پیام.

صحنه ۱ – معلم انسانی + میمون‌های آزرده:

یک نقاشی به سبک کارتونی از یک معلم انسانی که در مقابل تخته سیاهی پر از فرمول‌های ریاضی، مانند معادلات جبر و نمودارهای مثلثاتی ایستاده است. او لبخند می‌زند و می‌گوید: ‘برای کلاس ریاضی آماده‌ای؟’ در مقابل او، میمون‌های کارتونی پشت میزها نشسته‌اند، کسل، آزرده یا در حال پرتاب میوه به نظر می‌رسند. صحنه، پوچ و طنزآمیز است، با عبارات اغراق‌آمیز.

صحنه ۲ – معلم میمون + میمون‌های شاد:

تصویرسازی کارتونی از یک معلم میمون در یک کلاس درس جنگلی، که موز و علائم هشدار دهنده را روی تخته سیاه می‌کشد. دانش‌آموزان میمون خوشحال هستند، لبخند می‌زنند و دست‌های خود را بالا می‌برند. کلاس از عناصر چوبی و تاک ساخته شده است. سبک آن رنگارنگ، سرگرم‌کننده و خیال‌انگیز است، مانند یک کتاب کودک.

صحنه ۳ – معلم انسان + کودکان انسان با دقت:

صحنه کلاس درس با یک معلم انسان که به کودکان مشتاق انسان آموزش می‌دهد. معلم فرمول‌های جبر و هندسه را روی تخته می‌نویسد. بچه‌ها لبخند می‌زنند، دست‌هایشان را بالا می‌برند و بسیار متمرکز به نظر می‌رسند. سبک بازیگوشانه و رنگارنگ است، مانند یک کارتون مدرسه.

‘وقت خود را با صحبت کردن با کسانی که نمی‌توانند شما را درک کنند تلف نکنید. کسانی را پیدا کنید که برای گوش دادن ساخته شده‌اند.’

‘با یک میمون در مورد موز صحبت کنید، نه ریاضی.’

امثال ۲۴: ۱۷-۱۹ به ما می‌گوید که از سقوط دشمنانمان شاد نشویم. اما مکاشفه ۱۸: ۶-۲۰ برعکس این را می‌پرسد. متی ۵: ۴۴-۴۸ و اعمال رسولان ۱ می‌گویند که عیسی عشق به دشمنان را موعظه کرد و عیسی رستاخیز کرد، با این حال متی ۲۱: ۳۳-۴۴ و مزامیر ۱۱۸: ۱-۲۴ نشان می‌دهند که این غیرممکن است. کتاب مقدس پیام‌های متناقضی دارد. پس چرا از اعتبار آن دفاع کنیم؟.

معنای دقیق دانیال ۱۲:۳ و حکیمان مانند روشنایی آسمان بالا خواهند درخشید؛ و کسانی که بسیاری را به سوی عدالت هدایت می‌کنند، مانند ستارگان تا ابد خواهند درخشید.

صحنه ۱ – معلم عادل + شریر آزرده:
امثال ۲۴:۱۷-۱۹ به ما می‌گوید که از سقوط دشمنانمان شادمان نشویم. اما مکاشفه ۱۸:۶-۲۰ عکس این را می‌پرسد. متی ۵:۴۴-۴۸ و اعمال رسولان ۱ می‌گویند که عیسی محبت به دشمنان را موعظه می‌کرد و عیسی رستاخیز کرد، با این حال متی ۲۱:۳۳-۴۴ و مزامیر ۱۱۸:۱-۲۴ این را غیرممکن نشان می‌دهند. کتاب مقدس پیام‌های متناقضی دارد. پس چرا از اعتبار آن دفاع کنیم؟

مزامیر ۱۱۲:۱۰ شریران خواهند دید و آزرده خواهند شد، دندان‌های خود را به هم خواهند سایید و پژمرده خواهند شد.

آرزوهای شریران به هیچ خواهد رسید.

صحنه ۲ – شریران احساس سردرگمی می‌کنند:
خدا آنها را گیج می‌کند زیرا خدا آنها را دوست ندارد، زیرا خدا همه را دوست ندارد. بنابراین خدا به آنها نشان می‌دهد که موعظه عشق جهانی فریب است و شریران علیه خدا سخن گفته‌اند.

اشعیا ۴۲:۱۷ کسانی که به بت‌ها اعتماد دارند و به بت‌های ریخته شده می‌گویند: ‘شما خدایان ما هستید’ به عقب برگردانده و بسیار شرمنده خواهند شد.

[لینک ۱]

صحنه ۳ – معلم عادل + افراد عادل و آگاه
اشعیا ۴۲:۱۶ و من کسانی را که نمی‌بینند، اما می‌توانند ببینند، به راهی که نشناخته‌اند، با نور هدایت خواهم کرد. من آنها را به راه‌هایی که نشناخته‌اند، هدایت خواهم کرد. من تاریکی را پیش روی آنها روشن و مکان‌های ناهموار را راست خواهم ساخت. این کارها را با آنها خواهم کرد و آنها را رها نخواهم کرد.

[لینک ۲]

مکاشفه، سرود موسی را با انجیل عیسی پیوند می‌دهد: آیا انتقام موجه و بخشش ناحق واقعاً با هم سازگار هستند؟ چه کسی به ما دروغ گفت: روم یا خدا؟

آیا فکر می‌کنید شواهد کافی از هلنیسم در انجیل وجود ندارد؟ به این تناقضات، این سرنخ‌ها توجه کنید. به یاد داشته باشید: هیچ کس کورتر از کسی نیست که از دیدن امتناع می‌کند. بهتر است اعتراف کنید که فریب خورده‌اید تا اینکه از روی غرور آن را انکار کنید و فقط به کسانی که به شما دروغ می‌گویند ‘آمین’ بگویید.

طبق مکاشفه 6: 9-10، کسانی که پیام واقعی را پخش می‌کنند و به خاطر آن کشته می‌شوند، برای عدالت مرگ خود فریاد می‌زنند. اگر دوست داشتن دشمنان بخشی از آموزه‌های آنها بود، انتقام نمی‌گرفتند.

علاوه بر این، سرود موسی (تثنیه 32) عشق به دشمنان را ترویج نمی‌کند، بلکه انتقام عادلانه از آنها را می‌طلبد.

مکاشفه 15: 3 سرود موسی را با سرود بره مرتبط می‌کند و نشان می‌دهد که آنها کاملاً هماهنگ هستند. این موضوع، ایده انجیل مبتنی بر دوست داشتن دشمنان را کاملاً رد می‌کند.

پیام ‘دوست داشتن دشمنان’ از صالحانِ پیشگویی‌شده در پیشگویی‌ها نمی‌آید، بلکه از انجیلی دروغین ساخته‌ی روم می‌آید که واعظان آن حتی به آنچه موعظه می‌کردند عمل نمی‌کردند.

دجال اهدافی مغایر با اهداف مسیح را دنبال می‌کند. اگر اشعیا ۱۱ را بخوانید، خواهید دید که مأموریت مسیح در زندگی دومش این نیست که همه را دوست داشته باشد، بلکه فقط صالحان را دوست دارد. اما دجال فراگیر است: با وجود ظالم بودن، می‌خواهد وارد کشتی نوح شود؛ با وجود ظالم بودن، می‌خواهد با لوط از سدوم خارج شود.

خوشا به حال کسانی که از این سخنان رنجیده نمی‌شوند. هر که از این پیام رنجیده نشود، صالح است: تبریک به آنها.

مسیحیت توسط رومیان ایجاد شد. تنها ذهنی که به تجرد گرایش دارد – مانند ذهن نخبگان یونانی و رومی، دشمنان یهودیان باستان – می‌تواند پیامی مانند این را درک کند:

‘اینان کسانی هستند که خود را با زنان آلوده نکردند، زیرا باکره هستند. هر جا که بره می‌رود، او را دنبال می‌کنند. آنها از میان مردان رهایی یافته‌اند و نوبر خدا و بره هستند.’ – مکاشفه ۱۴:۴

یا چیزی مشابه مانند این:

‘در قیامت نه ازدواج می‌کنند و نه ازدواج می‌کنند، بلکه مانند فرشتگان خدا در آسمان هستند.’ – متی ۲۲:۳۰

هر دو آیه بیشتر شبیه صدای یک کشیش کاتولیک رومی است تا صدای یک پیامبر خدا – کسی که واقعاً این نعمت را برای خود جستجو می‌کند:

‘کسی که همسری می‌یابد، آنچه را که خوب است می‌یابد و از جانب خداوند مورد لطف قرار می‌گیرد.’ – امثال ۱۸:۲۲

‘او زن بیوه، زن مطلقه، زن ناپاک یا فاحشه را نمی‌گیرد، بلکه باکره‌ای از قوم خود را به همسری می‌گیرد.’ — لاویان ۲۱:۱۴

=
LINK1:

LINK2 [a]:

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/11/idi24-judgment-against-babylon-persian.docx .”
“آیا شما هم مانند رومیان باستان خورشید را می پرستید و هنوز آن را نمی شناسید؟

بیایید تعطیلات را مطالعه کنیم: کریسمس و هفته مقدس تا بفهمیم چگونه پرستش خورشید ادامه دارد:
آیا می خواهید از سنت ها پیروی کنید یا از حقیقت پیروی کنید؟

بر اساس کاتشیسم کلیسای کاتولیک (شماره 2174)، یکشنبه ‘روز خداوند’ است زیرا عیسی در آن روز برخاست و آنها مزمور 118:24 را به عنوان توجیه ذکر می کنند. آنها همچنین آن را ‘روز خورشید’ می نامند، همانطور که سنت جاستین انجام داد، بنابراین منشأ واقعی خورشیدی این فرقه را آشکار می کند. (https://www.vatican.va/archive/catechism_sp/p3s2c1a3_sp.html)
اما طبق متی 21:33-44، بازگشت عیسی مربوط به مزمور 118 است، و اگر او قبلا قیام کرده باشد، معنایی ندارد. ‘روز خداوند’ یکشنبه نیست، بلکه روز سوم در هوشع 6: 2 پیشگویی شده است: هزاره سوم. در آنجا او نمی میرد، اما مجازات می شود (مزمور 118: 17، 24)، که به این معنی است که او گناه می کند. و اگر گناه کرد، دلیل است که نمی داند. و اگر نداند، دلیل که بدن دیگری دارد. او زنده نشد: او تناسخ یافت. همانطور که کلیسای کاتولیک می گوید روز سوم یکشنبه نیست، بلکه هزاره سوم است: هزاره تناسخ عیسی و سایر مقدسین.
25 دسامبر تولد مسیح نیست. این جشن بت پرستی سول اینویکتوس، خدای خورشید امپراتوری روم است. خود سنت ژوستین آن را ‘روز خورشید’ نامید و آنها آن را به عنوان ‘کریسمس’ مبدل کردند تا ریشه های واقعی آن را پنهان کنند. به همین دلیل است که آنها آن را با مزمور 118:24 مرتبط می کنند و آن را ‘روز خداوند’ می نامند … اما ‘خداوند’ خورشید است، نه یهوه واقعی.
حزقیال 6:4 قبلاً هشدار داده بود: ‘تصاویر مقدس شما نابود خواهد شد.’
خروج 20:5 از آن منع می‌کند: ‘به هیچ بتی تعظیم مکن’.
و با این حال، آنها معابد خود را پر از بت های خورشیدی، ‘مسیح’ با هاله ها و پرتوهای طلایی، هیولاهایی به شکل خورشید، و مظاهر دروغینی کردند که می گویند: ‘من خورشید هستم (من نور جهان هستم).
و هنوز فکر می کنید که آنها پیام را نیز تغییر نداده اند؟ اگر آنها جرات داشتند کلماتی را در دهان عیسی اختراع کنند (مانند متی 5: 38-48، که با خدایی که از کسانی که از او متنفرند متناقض است – خروج 20: 5)، پس نباید تعجب کنیم که آنها بخش هایی از عهد عتیق را نیز دستکاری کردند.
آزار دهنده رومی نه به فرمان، نه پیام و نه مسیح احترام گذاشت. او خدایی را که همیشه می پرستیدند، جایگزین او کرد: خورشید.
بله دقیقا. 25 دسامبر ‘روز خورشید’ (Dies Solis) نامیده شد و همه چیز مربوط به آیین رومی خورشید و رویدادهای نجومی کلیدی مانند انقلاب زمستانی است، نه با تولد عیسی.
در اینجا واضح ترین زمینه وجود دارد:
🌞 انقلاب زمستانی و 25 دسامبر

  • انقلاب زمستانی در حدود 21 یا 22 دسامبر رخ می دهد. این کوتاه ترین روز سال با طولانی ترین شب است.
  • از آن لحظه به بعد کم کم روزها طولانی می شوند که از آن به ‘تولد دوباره خورشید’ تعبیر می شد.
  • بنابراین، 25 دسامبر به عنوان روزی که خورشید شروع به ‘غلبه بر تاریکی’ می کند جشن گرفته شد. از این رو عنوان ‘Sol Invictus’: خورشید شکست ناپذیر.
    🏛️ فرقه رومی Sol Invictus
  • امپراطور اورلیان در سال 274 بعد از میلاد آیین Sol Invictus را رسمی کرد و روز 25 دسامبر را به عنوان روز اصلی آن تعیین کرد.
  • این فرقه با دیگر سنت های خورشیدی میترائیسم و سایر ادیان امپراتوری آمیخته شد.
  • از آنجایی که ریشه کن کردن این جشن های محبوب دشوار بود، کلیسای رم این تاریخ را اقتباس کرد و گفت که ‘خورشید واقعی’ مسیح است و ‘تولد’ او را به 25 دسامبر منتقل کرد.
  • پدران کلیسا مانند ژوستین مقدس و ترتولیان این ارتباط با خورشید را پذیرفتند و آن را ‘خورشید عدالت’ نامیدند (الهام گرفته از ملاکی 4: 2)، اگرچه این ارتباط کاملاً اجباری و نجومی است، نه نبوی.
    بنابراین بله، 25 دسامبر روز خورشید بود و کریسمس ادامه مبدل فرقه خورشیدی رومی است. اگر امپراتوری جرات داشت عهد جدید را با اختراعات تغییر دهد، چرا در قسمت هایی از عهد عتیق نیز نفوذ نمی کرد و دستکاری نمی کرد؟
    ☀️ ‘خورشید عادل’ = خورشید پرستی؟ خیر
    تصویر یک نکته بسیار مهم را روشن می کند:
    تعبير ‘خورشيد عادل’ نه دعوت به پرستش خورشيد است و نه اجازه تصوير ساختن خورشيد در زمينه عبادت.
    در عوض، این استعاره ای است که توسط پیامبران عبری برای توصیف تجلی مرئی عدالت، که به اندازه خود خورشید می درخشد، استفاده می شود.
    📖 ملاکی 4:1-3 (3:19-21 در نسخه های دیگر)
    ‘زیرا اینک روز می‌آید که مانند تنور می‌سوزد… برای شما که از نام من می‌ترسین، خورشید عدالت طلوع خواهد کرد و شفا در بال‌هایش خواهد بود…’
    (مالکی 4:1-2)
    ☠️ این چه چیزی را رد می‌کند؟
    تصویر یک کشیش کاتولیک را نشان می‌دهد که چیزی به نام مونسترنس (شیء آیینی که نان مقدس را نگه می‌دارد) را بالا می‌برد، که به شکل خورشید است. این عمل ریشه در هم‌گرایی بین دینی دارد، میان دینی که روم آن را آزار می‌داد و آیین‌های باستانی پرستش خورشید در امپراتوری روم، به‌ویژه آیین ‘سول اینویکتوس’.

📆 25 دسامبر چه ربطی به آن دارد؟
انتخاب 25 دسامبر به عنوان ‘تولد مسیح’ تخصیص عمدی روز تولد Sol Invictus بود که توسط رومیان جشن گرفته می شد. این روز نشانه ‘بازگشت’ خورشید پس از انقلاب زمستانی است.
کلیسا، که به دنبال پذیرش در امپراتوری روم بود، عناصر بت پرست، مانند ‘عزیز کودک’ را در هم آمیخت که در همان تاریخ خورشید شکست ناپذیر متولد شد.

آیا همچنان مشتری آنها خواهید بود و داستان آنها را در مورد روزهای مقدس دروغین آنها خریداری خواهید کرد؟
نه یکشنبه ها،
نه هفته مقدس،
نه کریسمس
این چیزها ساخته های رومی هستند.

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/11/idi24-judgment-against-babylon-persian.pdf .”
“دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت نام دارد. █

وقتی که او (زن) مرا پیدا کند، من هم او را پیدا خواهم کرد و او (زن) به سخنان من ایمان خواهد آورد
امپراتوری روم با اختراع ادیان به بشریت خیانت کرده است تا آن را تحت سلطه خود درآورد. همه ادیان نهادینه شده باطل هستند. تمام کتب مقدس آن ادیان حاوی تقلب است. با این حال، پیام هایی وجود دارد که منطقی هستند. و موارد دیگری گم شده اند که می توان از پیام های مشروع عدالت استنباط کرد. دانیال 12: 1-13 – “”شاهزاده ای که برای عدالت مبارزه می کند، برای دریافت برکت خدا قیام خواهد کرد.”” امثال 18:22 — “”زن نعمتی است که خدا به مرد می دهد.”” لاویان 21:14 — “”او باید با باکره ای که ایمان خود را دارد، ازدواج کند، زیرا او از قوم خود است، که وقتی صالحان برخیزند آزاد خواهند شد.””
📚 دین نهادینه شده چیست؟ دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تبدیل می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. جزماتی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل می شود. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری های دیگر از ایمان برای تحت سلطه خود درآوردن مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز بر این باورید که اطاعت از دین همان ایمان داشتن است، به شما دروغ گفته اند. اگر هنوز به کتاب های آنها اعتماد دارید، به همان افرادی که عدالت را به صلیب کشیدند اعتماد دارید. این نیست که خدا در معابدش صحبت می کند. رم است. و روم هرگز از سخن گفتن دست برنداشت. بیدار شو کسی که به دنبال عدالت است نیازی به اجازه ندارد. نه یک موسسه.

او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。
( https://ellameencontrara.comhttps://lavirgenmecreera.comhttps://shewillfind.me )
این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علف‌های هرز رومی را نابود می‌کند:
مکاشفه ۱۹:۱۱
سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود “”امین و راستگو”” نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ می‌کند.
مکاشفه ۱۹:۱۹
و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمده‌اند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند.
مزمور ۲:۲-۴
“”پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او،
که گفتند: “”بندهایشان را بگسلیم و طناب‌هایشان را از خود بیندازیم.””
او که در آسمان‌ها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آن‌ها را مسخره خواهد کرد.””
حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت می‌جنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او می‌جنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آن‌ها نماد فریب دین‌های دروغینی هستند که با آن‌ها حکومت می‌کنند.
فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را “”همسر مسیح مسح‌شده خداوند”” نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بت‌ها را می‌فروشند و کلمات چاپلوسانه پخش می‌کنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمی‌گذارند، زیرا رهبران فاسد راه بت‌پرستی، تجرد یا قانونی‌سازی ازدواج‌های ناپاک در ازای پول را برگزیده‌اند. مقر مذهبی آن‌ها پر از بت‌ها است، از جمله کتاب‌های مقدس دروغین که در برابر آن‌ها تعظیم می‌کنند:
اشعیا ۲:۸-۱۱
۸ سرزمین آن‌ها پر از بت‌ها است، و آن‌ها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم می‌کنند.
۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آن‌ها را عفو نکن!
۱۰ به صخره‌ها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس.
۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد.
امثال ۱۹:۱۴
خانه و ثروت از پدران به ارث می‌رسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است.
لاویان ۲۱:۱۴
کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاق‌گرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد.
مکاشفه ۱:۶
و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد.
اول قرنتیان ۱۱:۷
زن، جلال مرد است.

در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟

معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع می‌کنند، اما تنها دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگ‌های دینی دفاع می‌کنم.

مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.

این داستان من است:

خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعه‌ای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاری‌ها مشخص می‌شدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد.

ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.

در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: “”تو کی هستی؟”” او در یکی از آن موقعیت‌ها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس می‌گیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب می‌رساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطه‌اش با مونیکا را علی‌رغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.

سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همان‌طور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمی‌توانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعده‌ها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک می‌کند که برخی وعده‌ها و سوگندها را می‌توان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع می‌کرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، می‌توانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او می‌دهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخ‌های روشنی نداد و با نگرش‌های طفره‌آمیز و معکوس‌کننده، فتنه را حفظ کرد.

در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده می‌شد.

خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدری‌اش، از این واقعیت که این تماس‌ها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.

این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجه‌ای سازمان‌یافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمه‌اش خواست شب‌ها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی می‌کند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیب‌تر می‌کرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمی‌شناختند. مونیکا در موسسه‌ای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمی‌کرد، اما از زمانی که پوشه‌ای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.

اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند.

آن سه‌شنبه، ژوزه هیچ چیزی نمی‌دانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود.

چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است.
آن شب، ژوزه به محله قدیمی‌اش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی می‌کرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفت‌وگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند.
“”شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.””
ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما می‌رفت.
مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT می‌گذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد.
“”آه، راست می‌گویی! من شنبه‌ها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکرده‌ام!””
او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانه‌اش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاه‌مدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت می‌کرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار می‌کشیدند، درحالی‌که فقط ۱۲ ساعت را ثبت می‌کردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا می‌داد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمی‌شد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد.
ژوزه به یوهان رو کرد و گفت:
“”من اینجا شنبه‌ها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.””
اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنه‌ای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود!
با تعجب به یوهان گفت:
“”یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمی‌شود! چه تصادفی! این همان دختری است که درباره‌اش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، می‌خواهم از او بپرسم که آیا نامه‌هایی را که برایش فرستاده‌ام، دریافت کرده یا نه. می‌خواهم بفهمم چرا این‌گونه رفتار می‌کند و علت تماس‌های مداومش را بداند.””
یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید:
“”ساندرا، نامه‌هایم را خواندی؟ حالا می‌توانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟””
اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشاره‌ای نامحسوس علامتی داد.
و درست مثل اینکه همه‌چیز از قبل برنامه‌ریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه!
مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت:
“”پس تو همان کسی هستی که دخترعمه‌ام را اذیت می‌کنی؟””
ژوزه با حیرت پاسخ داد:
“”چی؟ من او را اذیت می‌کنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس می‌گیرد! اگر نامه‌ام را بخوانی، می‌بینی که فقط می‌خواستم پاسخی برای تماس‌های عجیبش پیدا کنم!””
اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا می‌کرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیب‌های ژوزه را گشت.
سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود!
خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آن‌ها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد!
در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت:
“”اگر او تو را اذیت می‌کند، پس به طور رسمی شکایت کن.””
ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون می‌دانست که دروغش آشکار خواهد شد.
ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، می‌خواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرت‌زده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار می‌شد:
“”ساندرا چطور می‌دانست که من اینجا خواهم بود؟””
چون او فقط شنبه‌ها صبح به آن مؤسسه می‌رفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود!
هرچه بیشتر به این راز فکر می‌کرد، احساس ترس بیشتری می‌کرد.
“”ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرت‌هایی فراطبیعی دارد!””

این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.

شهادت خوزه █

من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگ‌های زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگ‌های دیگر.

من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئه‌های ساندرا الیزابت، هم‌کلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:

آن را روایت کرده‌ام). احتمال اینکه مونیکا نیوس، نامزد سابقم، به او جادو کرده باشد را رد نکردم.

هنگامی که به دنبال پاسخ در کتاب مقدس بودم، در متی ۵ خواندم:
“”برای کسانی که به شما توهین می‌کنند دعا کنید.””
در آن روزها، ساندرا به من توهین می‌کرد و همزمان می‌گفت که نمی‌داند چه اتفاقی برایش افتاده است، اینکه می‌خواهد همچنان دوست من باشد و باید مدام به او زنگ بزنم و دنبالش بروم. این روند پنج ماه طول کشید. به طور خلاصه، ساندرا وانمود می‌کرد که چیزی او را تسخیر کرده تا مرا در سردرگمی نگه دارد.
دروغ‌های کتاب مقدس باعث شد فکر کنم که افراد خوب ممکن است به دلیل یک روح شیطانی رفتار بدی داشته باشند. به همین دلیل، توصیه به دعا کردن برای او چندان غیرمنطقی به نظر نمی‌رسید، زیرا ساندرا ابتدا وانمود می‌کرد که دوست است، و من فریبش را خوردم.

دزدان اغلب از استراتژی تظاهر به نیت خوب استفاده می‌کنند:

برای دزدی از مغازه‌ها، وانمود می‌کنند که مشتری هستند.
برای گرفتن عشر، تظاهر می‌کنند که کلام خدا را موعظه می‌کنند، اما در واقع، آموزه‌های روم را تبلیغ می‌کنند.
ساندرا الیزابت تظاهر کرد که دوست است، سپس تظاهر کرد که دوستی گرفتار مشکلات است و به کمک من نیاز دارد، اما همه اینها فقط برای بدنام کردن من و کمین گذاشتن با سه مجرم بود. احتمالاً این کار را از سر کینه انجام داد، زیرا یک سال قبل پیشنهادهایش را رد کرده بودم، چون عاشق مونیکا نیوس بودم و به او وفادار ماندم. اما مونیکا به وفاداری من اعتماد نداشت و تهدید کرد که ساندرا الیزابت را خواهد کشت. به همین دلیل، رابطه‌ام را با مونیکا به آرامی و در طی هشت ماه به پایان رساندم تا او فکر نکند که دلیلش ساندرا بوده است.
اما ساندرا الیزابت چگونه جواب داد؟ با دروغ. او به دروغ مرا متهم به آزار جنسی کرد و با همین بهانه، سه مجرم را دستور داد که مرا بزنند، آن هم در برابر چشمان خودش.
تمام این ماجرا را در وبلاگم و در ویدیوهایم در یوتیوب شرح داده‌ام:

نمی‌خواهم دیگر انسان‌های درستکار مثل من چنین تجربیات تلخی داشته باشند. به همین دلیل، این را نوشتم.
می‌دانم که این حقیقت ناعادلانی مانند ساندرا را ناراحت خواهد کرد، اما حقیقت مانند انجیل واقعی است و تنها به نفع افراد درستکار است.

شر خانواده خوزه بیشتر از ساندرا است:
شرارت خانواده خوزه از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود
خوزه با خیانتی ویرانگر از سوی خانواده خود مواجه شد. آن‌ها نه تنها از کمک به او برای متوقف کردن آزار و اذیت‌های ساندرا خودداری کردند، بلکه او را به دروغ به بیماری روانی متهم کردند. اعضای خانواده‌اش از این اتهامات به عنوان بهانه‌ای برای ربودن و شکنجه‌ی او استفاده کردند و دو بار او را به مراکز بیماران روانی و بار سوم به یک بیمارستان فرستادند.
همه چیز از زمانی شروع شد که خوزه خروج ۲۰:۵ را خواند و تصمیم گرفت کاتولیک نباشد. از آن لحظه به بعد، او از آموزه‌های کلیسا خشمگین شد و به تنهایی علیه دکترین‌های آن اعتراض کرد. همچنین به خانواده‌اش توصیه کرد که دعا کردن به تصاویر را متوقف کنند. او به آن‌ها گفت که برای یک دوستش (ساندرا) دعا می‌کند که به نظر می‌رسید جادو شده یا تسخیر شده باشد. خوزه به دلیل آزار و اذیت‌های ساندرا تحت استرس شدیدی بود، اما خانواده‌اش تحمل نکردند که او از آزادی دینی خود استفاده کند. در نتیجه، آن‌ها زندگی حرفه‌ای، سلامت و اعتبار او را نابود کردند و او را در مراکز بیماران روانی بستری کردند، جایی که به او داروهای آرام‌بخش تزریق شد.
آن‌ها نه تنها او را برخلاف میلش بستری کردند، بلکه پس از آزادی، او را مجبور کردند که با تهدید به بستری شدن مجدد، همچنان داروهای روانپزشکی مصرف کند. خوزه برای رهایی از این وضعیت تلاش کرد و در دو سال آخر این بی‌عدالتی، پس از نابودی حرفه‌ی برنامه‌نویسی‌اش، مجبور شد بدون دریافت حقوق در رستوران عمویی که به او خیانت کرده بود کار کند. در ۲۰۰۷، خوزه کشف کرد که این عمو بدون اطلاع او داروهای روانپزشکی را در غذای ناهارش می‌ریزد. او به لطف یکی از کارکنان آشپزخانه به نام لیدیا توانست حقیقت را کشف کند.
بین ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷، خوزه تقریباً ده سال از جوانی خود را به دلیل خیانت خانواده‌اش از دست داد. با نگاهی به گذشته، او متوجه شد که اشتباه او این بود که برای رد کاتولیک بودن، از کتاب مقدس دفاع کرد، زیرا خانواده‌اش هرگز به او اجازه ندادند که آن را بخواند. آن‌ها این بی‌عدالتی را در حق او انجام دادند، زیرا می‌دانستند که او منابع مالی برای دفاع از خود ندارد.
وقتی او سرانجام از مصرف اجباری داروها آزاد شد، فکر کرد که اعضای خانواده‌اش شروع به احترام گذاشتن به او کرده‌اند. حتی دایی‌ها و پسرعموهای مادری‌اش به او پیشنهاد کار دادند، اما سال‌ها بعد، دوباره به او خیانت کردند و او را مجبور به استعفا کردند. این موضوع باعث شد که خوزه بفهمد که نباید هرگز آن‌ها را می‌بخشید، زیرا نیت‌های بدشان آشکار شد.
از آن لحظه، او تصمیم گرفت که دوباره کتاب مقدس را مطالعه کند و در ۲۰۰۷ شروع به کشف تناقضات آن کرد. کم‌کم متوجه شد که چرا خدا اجازه داده بود که خانواده‌اش در جوانی او را از دفاع از کتاب مقدس منع کنند. او تناقضات کتاب مقدس را کشف کرد و شروع به افشای آن‌ها در وبلاگ‌هایش کرد، جایی که همچنین داستان ایمان و رنج‌هایی که از سوی ساندرا و به ویژه خانواده خودش متحمل شده بود را بازگو کرد.
به همین دلیل، در دسامبر ۲۰۱۸، مادرش با کمک پلیس‌های فاسد و یک روانپزشک که یک گواهی جعلی صادر کرد، دوباره تلاش کرد او را برباید. آن‌ها او را “”یک اسکیزوفرنیک خطرناک”” توصیف کردند تا دوباره او را زندانی کنند، اما این نقشه شکست خورد زیرا او در خانه نبود. شاهدانی برای این حادثه وجود داشتند و خوزه، صداهایی را به عنوان مدرک در شکایت خود به مقامات پرو ارائه داد، اما شکایت او رد شد.
خانواده‌اش کاملاً می‌دانستند که او دیوانه نیست: او یک شغل ثابت، یک فرزند و مادر فرزندش را برای مراقبت کردن داشت. با این حال، با وجود دانستن حقیقت، آن‌ها تلاش کردند که او را با همان اتهامات قدیمی بربایند. مادرش و سایر بستگان متعصب کاتولیک او این اقدام را رهبری کردند. هرچند که وزارتخانه شکایت او را نادیده گرفت، خوزه در وبلاگ‌هایش تمام این مدارک را منتشر کرد و نشان داد که شرارت خانواده‌اش از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود.

در اینجا شواهدی از آدم‌ربایی‌ها با استفاده از تهمت خیانتکاران آورده شده است:
“”این مرد یک اسکیزوفرنیک است که به شدت نیاز به درمان روانپزشکی و مصرف دارو برای تمام عمر دارد.””

.”

تعداد روزهای تصفیه: روز # 363 https://144k.xyz/2024/12/16/this-is-the-10th-day-pork-ingredient-of-wonton-filling-goodbye-chifa-no-more-pork-broth-in-mid-2017-after-researching-i-decided-not-to-eat-pork-anymore-but-just-the/

اینجا ثابت می‌کنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf

If d-74=52 then d=126

“کوپید همراه با دیگر خدایان بت پرست (فرشتگان سقوط کرده، به عذاب ابدی برای شورش خود علیه عدالت فرستاده شده اند) به جهنم محکوم می شود.

استناد به این عبارات به معنای دفاع از کل کتاب مقدس نیست. اگر اول یوحنا 5:19 می گوید که “”تمام جهان در قدرت شریر است””، اما حاکمان به کتاب مقدس سوگند یاد می کنند، شیطان با آنها حکومت می کند. اگر شیطان با آنها حکومت می کند، تقلب نیز با آنها حکم می کند. بنابراین، کتاب مقدس حاوی برخی از آن تقلب است که در میان حقایق استتار شده است. با پیوند این حقایق می توان فریبکاری های آن را افشا کرد. افراد صالح باید این حقایق را بدانند تا اگر فریب دروغ های اضافه شده به کتاب مقدس یا سایر کتب مشابه را خوردند، بتوانند خود را از شر آنها رها کنند.

دانیال 12:7 و شنیدم که مردی که کتانی پوشیده بود، که بر آبهای رودخانه بود، دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان بلند کرد و به او که تا ابد زنده است سوگند یاد کرد که برای مدتی، زمانها و نیمی از زمان خواهد بود. و هنگامی که پراکندگی قدرت قوم مقدس انجام شود، همه این چیزها تحقق خواهد یافت.
با توجه به اینکه «شیطان» به معنای «تهمت زن» است، طبیعی است که انتظار داشته باشیم که شکنجه گران رومی، که دشمن مقدسین هستند، بعداً در مورد مقدسین و پیام های آنها شهادت دروغ داده باشند. بنابراین، آنها خودشان شیطان هستند، و نه موجودی نامحسوس که وارد و خارج می شود، همانطور که دقیقاً با آیاتی مانند لوقا 22: 3 («سپس شیطان به یهودا وارد شد…»)، مرقس 5: 12-13 (شیاطین وارد خوک ها می شوند) و یوحنا 13:27 («بعد از او، شیطان وارد شد» به این باور رسیدیم.

هدف من این است: کمک به افراد صالح که قدرت خود را با باور به دروغ های فریبکارانی که پیام اصلی را جعل کرده اند، هدر ندهند، پیامی که هرگز از کسی نمی خواست در برابر چیزی زانو بزند یا برای چیزی که همیشه قابل مشاهده بود دعا کند.

تصادفی نیست که در این تصویر که توسط کلیسای روم تبلیغ می شود، کوپید در کنار دیگر خدایان بت پرست ظاهر می شود. آنها نام مقدسین واقعی را به این خدایان دروغین داده اند، اما ببینید این مردان چگونه لباس می پوشند و موهای خود را چگونه بلند می کنند. همه اینها در تضاد با وفاداری به قوانین خدا است، زیرا این نشانه طغیان است، نشانه فرشتگان یاغی (تثنیه 22:5).

مار، شیطان یا شیطان (تهمت زن) در جهنم (اشعیا 66:24، مرقس 9:44). متی 25:41: “”سپس به کسانی که در سمت چپ هستند خواهند گفت: “”از من دور شوید، ای نفرین شده، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است.”” جهنم: آتش ابدی که برای مار و فرشتگان او آماده شده است (مکاشفه 12: 7-12)، به دلیل اینکه حقایق را با قرآن و بدعت ها برای داشتن کتاب مقدس خلق کرده اند، برای داشتن کتاب مقدس، بدعت ها و بدعت ها را ایجاد کرده اند. انجیل هایی که آنها را آخرالزمان می نامیدند، تا به دروغ های موجود در کتب مقدس دروغین اعتبار بخشند، همه در طغیان علیه عدالت.

کتاب خنوخ 95:6: “”وای بر شما ای شاهدان دروغین، و بر آنانی که بهای بی عدالتی را متحمل می شوند، زیرا شما ناگهان هلاک خواهید شد.”” کتاب خنوخ 95:7: «وای بر شما ای ستمکاران که عادلان را آزار می‌دهید، زیرا خود شما به‌سبب آن بی‌عدالتی تسلیم و جفا خواهید شد، و سنگینی بار شما بر دوش شما خواهد افتاد.» امثال 11: 8: “”عادل از مصیبت رهایی می یابد و عادل به جای او وارد می شود.”” امثال 16: 4: “”خداوند همه چیز را برای خود آفریده است، حتی شریران را برای روز بد.””

کتاب خنوخ 94:10: «ای ستمکاران، به شما می‌گویم که آن‌که شما را آفرید، شما را برانداز خواهد کرد. خداوند به هلاکت شما رحم نخواهد کرد، اما خداوند از هلاکت شما خوشحال خواهد شد.» شیطان و فرشتگانش در جهنم: مرگ دوم. آنها سزاوار این هستند که علیه مسیح و شاگردان وفادارش دروغ بگویند و آنها را متهم کنند که نویسندگان کفرگویی های روم در کتاب مقدس هستند، مانند عشق آنها به شیطان (دشمن).

اشعیا 66:24: «آنها بیرون خواهند رفت و لاشه مردانی را که بر من تجاوز کرده اند، خواهند دید. زیرا کرم آنها نخواهد مرد و آتش آنها خاموش نخواهد شد. و برای همه مردم مکروه خواهند بود.» مرقس 9:44: “”جایی که کرم آنها نمی میرد و آتش خاموش نمی شود.”” مکاشفه 20:14: «و مرگ و هادس به دریاچه آتش افکنده شد. این دومین مرگ است، دریاچه آتش.»

پیامبر دروغین قسم می‌خورد که مجسمه گریه می‌کند… اما فقط وقتی که دوربین‌ها در حال فیلمبرداری و کمک‌ها باز هستند.

پیامبر دروغین، سلاح‌ها و مجسمه‌هایی که پیشگام اطاعت کورکورانه هستند را برکت می‌دهد. به این ترتیب مردم را مجبور می‌کند تا در برابر شکل‌های بی‌جان خم شوند و سپس آن‌ها را به طعمه آسان کسانی تبدیل می‌کند که بدون توضیح و با زور آن‌ها را به مرگ می‌فرستند.

وقتی مردم، مردمی را که از آن‌ها نفرت ندارند می‌کشند، در واقع از رهبرانی پیروی می‌کنند که نفرت دارند.

پیامبر دروغین: ‘هرچه بت ساکت‌تر باشد، جیب‌هایم پر سر و صداتر می‌شوند.’

مجسمه هیچ کاری نمی‌کند، با این حال پیامبر دروغین به تو می‌گوید بیشتر بخز، عمیق‌تر زانو بزن و سریع‌تر بپرداز.

کلام شیطان (زئوس): «به تو اعتراف می‌کنم که کشیشانم ازدواج را دوست ندارند؛ آنها آن را به عنوان طعمه استفاده می‌کنند، زیرا قسم خوردند که با بی‌صدا شکار میوه‌های تازهٔ این پیوندها کنند.»

کلام شیطان: ‘آوید به سوی من ای خسته و بارکش… زیرا من تصاویر بیشتری از خود به شما خواهم داد تا بر روی میله‌ها حمل کنید و منتظر معجزات من باشید.’

پیامبر کاذب می‌گوید: «خداوند به شیطان تمام ظلم‌هایش را می‌بخشد… اما به نیکوکار برای بدگویی از باورهای ما نمی‌بخشد.»

آنها اراده را با مجسمه‌ها خم می‌کنند تا به جنگ‌های دولت تسلیمانه بروند.

آنها تو را مجبور می‌کنند برای منافع خودشان که به تو تعلق ندارد، بکشنی و بمیری. آن‌ها نظر تو را نمی‌پرسند، فقط اطاعت می‌خواهند.
اگر از این نقل‌قول‌ها خوشتان می‌آید، می‌توانید به وب‌سایت من سر بزنید: https://mutilitarios.blogspot.com/p/ideas.html
برای دیدن فهرستی از ویدئوها و پست‌های مرتبط‌تر من به بیش از ۲۴ زبان، با فیلتر کردن فهرست بر اساس زبان، به این صفحه مراجعه کنید: https://mutilitarios.blogspot.com/p/explorador-de-publicaciones-en-blogs-de.html

Yo, como amigo de Miguel, he creado estas imágenes didácticas para defender la reputación de los santos ángeles, para defender su virilidad, su honor y de paso mi virilidad y mi honor, pues cuando le faltaron el respeto a ellos, también me faltaron el respeto a mi https://entroenella.blogspot.com/2023/09/yo-como-amigo-de-miguel-he-creado-estas.html
Lijst met titels in het Nederlands, van ruim 1260 video’s in meer dan tien talen. https://ellameencontrara.com/2024/10/25/lijst-met-titels-in-het-nederlands-van-ruim-1260-videos-in-meer-dan-tien-talen/
کسانی که حقیقت را دوست دارند نیازی به کف زدن ندارند، فقط سکوت برای صحبت کردن دارند. اگر همان کسانی که عیسی را شکنجه کردند تصمیم گرفتند چه چیزی «الهام‌بخش» است، آیا عجیب نیست که تنها گناه نابخشودنی دقیقاً زیر سؤال بردن متون آنها باشد؟ عدالت الهی هرگز شک را بر جرم مقدم نمی‌داند. این کار توسط یک امپراتوری شرور انجام می‌شود، نه قدیسانی که در خدمت خدا هستند. کسانی جو آپ کو دھوکہ دیتے ہیں وہ اس کے بارے میں کوئی مربوط وضاحت نہیں دے سکتے۔”

Y los libros fueron abiertos... El libro del juicio contra los hijos de Maldicíón
Español
Español
Inglés
Italiano
Francés
Portugués
Alemán
Polaco
Ucraniano
Ruso
Holandés
Chino
Japonés
NTIEND.ME - 144K.XYZ - SHEWILLFIND.ME - ELLAMEENCONTRARA.COM - BESTIADN.COM - ANTIBESTIA.COM - GABRIELS.WORK - NEVERAGING.ONE
Go to DOCX
The UFO scroll
Ideas & Phrases in 24 languages
Gemini y mi historia y metas
Las Cartas Paulinas y las otras Mentiras de Roma en la Biblia
Coreano
Árabe
Turco
Persa
Indonesio
Bengalí
Urdu
Filipino
Vietnamita
Hindi
Suajili
Rumano
FAQ - Preguntas frecuentes
Lista de entradas
Download Excel file. Descarfa archivo .xlsl
Y los libros fueron abiertos... libros del juicio
Gemini and my history and life
The Pauline Epistles and the Other Lies of Rome in the Bible
Zona de Descargas │ Download Zone │ Area Download │ Zone de Téléchargement │ Área de Transferência │ Download-Bereich │ Strefa Pobierania │ Зона Завантаження │ Зона Загрузки │ Downloadzone │ 下载专区 │ ダウンロードゾーン │ 다운로드 영역 │ منطقة التنزيل │ İndirme Alanı │ منطقه دانلود │ Zona Unduhan │ ডাউনলোড অঞ্চল │ ڈاؤن لوڈ زون │ Lugar ng Pag-download │ Khu vực Tải xuống │ डाउनलोड क्षेत्र │ Eneo la Upakuaji │ Zona de Descărcare

Archivos PDF Files